مهدیه ابوالحسن – مجسمه ساز
درون مایههای اجتماعی حاضر در آثار حجمی هنرمند مجسمه ساز مهدیه ابوالحسن
مهدیه ابوالحسن هنرمندیست که درآثارش به نقد لایههای مختلف زندگی و زیستی اجتماعیش میپردازد. جغرافیایی که سیستم با ایدئولوژی خودش و جامعه با رفتارهای تبعیض آمیزش شرایطی نا به هنجار را رقم زده است بخصوص در جاهایی که لایههای مقوا را میتراشد و کندگی را به عمق اثر میبرد. او در کارهایش به گذار اشاره میکند؛ به ثبات و صلح که انسان امروز بیش از هر زمانی به آن نیازمند است. این هنرمند راجع به فضای ذهنی و آثارش اینطور بیان میکند که: «من آثارم را لایه لایه از مقوا ساخته و پس از آن شروع به از بین بردن و کندن از لایههای رویی تا عمیقترین لایهها میکنم تا به عمق اثر میرسند. به نوعی میسازم و از بین میبرم. پروسهای که امروز در زندگی معاصر با آن روبه رو هستیم. جهانی از ساختن و از بین بردن.» در شیوه کاری این هنرمند، مقواهای مختلف بصورت لایه لایه بروی یکدیگر قرار داده شده و از چسباندن سطحها و لایهها، حجم بوجود میآید و در مراحل بعدی با برش دادن، حجم نهایی خلق میشود. آثار مهدیه ابوالحسن از روند تولید سنتی فاصله گرفته و در پروسهای صنعتی تولید میگردد. دارا بودن درون مایههای اجتماعی در آثار این هنرمند و نیز کنشی بودن حجمهای ارایه شده، نشانهای از تفکر و ناب بودن در آثار ایشان به شمار میآید.
مشاهده آثار و متن کامل در ماهنامه هنرهای تجسمی پان آرت: نسخه سی و ششم پان آرت
از پیشینه هنری خودتان کمی صحبت کنید…
وقتی 10 ساله بودم و تازه جنگ تموم شده بود و دانشگاهها باز شده بودند، یک مرکز کانون پرورش فکری نزدیک محل زندگی ما بود که بعدازظهرها بعد از مدرسه به کتابخانه این مرکز میرفتم. مسئول کتابخانه این مرکز خانمی بود که تازه وارد دانشگاه شده بود و رشته نقاشی را میگذراند و بعد ازظهرها از من میخواست برای کلاسهای طراحی دانشگاه مدل طراحی باشم. بیشتر روزها بعد ازظهر میرفتم و مدل طراحی این خانم میشدم و روزهایی پر از خاطره برای من درست شد و از همان روزها طراحی در ذهن من نقش بست. من طراحی را از سال 73 با جهاد دانشگاهی در «رسام هنر» شروع کردم و تا سال 77 دورههای طراحی و نقاشی و مجسمهسازی را بصورت آکادمیک گذراندم و از سال 78 به بعد در آتلیه چند تن از اساتید؛ طراحی و مجسمهسازی و تئوری هنر را ادامه دادم. در این سالها با «فرهاد گاوزن» و فعالیتهایش در حوزه طراحی آشنا شدم و از سال 89 زیر نظر ایشان در «خانه طراحی»، طراحی و Paper Art را بصورت جدی تر ادامه دادم. تا قبل از این طراحی برای من یک تعریف کلاسیک داشت. من یاد گرفتم که کنش طراحی میتواند یک وسیله برای اندیشیدن و انتقال درک من از محیط اطرافم باشد. «خانه طراحی» یک تفکر مشخص دارد و آن تمرکز بر طراحی و تلاش برای شناساندن طراحی به عنوان رسانهای مستقل و بیانگر است.
پروسه کاری شما به چه شیوهای انجام میشود؟
تمرکز کاری من به روی طراحی است و با امکاناتی که این مدیا به من میدهد؛ مثل مقوا و اینستالیشن که میتوانم به مجسمه نزدیک شوم. شیوه کاری من اینطور است که مقواهای مختلف را لایه لایه به روی هم میگذارم و از چسباندن سطحها و لایهها حجم بوجود میآورم. وقتی کار به یک شمایل کلی رسید و تمام لایهها بر روی هم چسبانده شدند و حجم اولیه ساخته شد، بعد شروع به از بین بردن آن و کندن از لایههای رویی تا عمیقترین لایهها میکنم. گاهی در بعضی از آثارم تکههایی از اثر کاملن از بین میروند به طوری که این تکه از کار از اول نباید ساخته میشد که تمام اینها ارجاعاتیست به محیطم. گاهی پس از چسباندن مقواها و کار کردن روی آنها شروع به باز کردن لایههای چسبانده شده به هم میکنم یعنی همان پروسه ساختن و از بین بردن. قسمت عمده فعالیت من پروسه کاریم است. شاید این کنش و برخورد با کارم برای من پررنگ تر از محصول نهایی باشد و تمام ذهنیتم در این پروسه شکل میگیرد.
مشاهده آثار و متن کامل در ماهنامه هنرهای تجسمی پان آرت: نسخه سی و ششم پان آرت
نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.