پان آرت - نشریه جامعه ی هنری ایرانیان
وب سایت علمی پژوهشی هنر

هنر مدرن در انتظار اندیشه های نو

0 163

هنر مدرن در انتظار اندیشه های نو

این قرن که به لطف پیشرفت علم زاده شده است، قدم بزرگی به سوی نیکبختی مسلم بشری برداشت . انسان این قرن در مرکز لذت طلبی های امپرسیونیستی قرار داشت . جامعه بورژوازی ( سرمایه داری ) بعد از آن که هنرمندان مروج شادی و شادمانی روی برگرداند، به گرمی آغوش خود را برای هنرمندان امپرسیونیسم گشود. در همین زمان گرایش کاملا متفاوتی در عرصه هنری که اساسا غیر رئالیست می باشد به سوی رویا پردازی موضوعات اضطراب آور و نگران کننده پیدا کرد. می توان گفت که تابلوی مشهور جیغ اثر ادوارد مونش سمبل این طرز تفکر متلاطم و نا آرام در شکل جالب توجه آن می باشد. پیکاسو بزرگترین نابغه هنری قرن بیستم، چنان آثار عظیمی خلق کرده است که تمامی گرایشات قرن ، از جمله اکسپرسیونیسم را تحت تاثیر قرارداده است و خود از شیوه هنرمندان اسپانیایی تاثیر می گیرد. در یک دوره آرامش و آسایش خیال بسیار کوتاه بود زیرا از آغاز سال های سی شدت اضطراب و نگرانی افکار ، موجب پیدایش هیجانی فزاینده در نتیجه پیدایش موج جدیدی در خلق آثار هنری گردید.هنر پیکاسو و ماتیس بار دیگر به شدت متجلی شدند و در سال 1933 مجله جدیدی با عنوان Minotaure   منتشر گردید که گرایشات سوررئالیستی داشت و طرح روی جلد را پیکاسو انجام داده بود.

پس از جنگ جهانی دوم دقیقا مانند جنگ جهانی اول ، تعداد هنرمندانی که مستقیما از جنگ الهام گرفتند بسیار کم بود . به طور کلی جز صحنه هایی که هنری مور از مترو لندن ، با عنوان بلیت و یا رادزیویل در آلمان  در قالب اکسپرسیونیسم و آبستره نقاشی کردند تصاویر زیادی وجود ندارد. در عین حال میل به زندگی همچنان در آثار هنرمندانی چون : پیکاسو ، ماتیس ، براک ، لژه ، دافی و … که همچنان در عرصه هنر حضور درخشانی دارند دیده می شود. موضوعات مذهبی که مدت ها از صفحه هنر مدرن غربی محو شده بود مجددا پس از پایان جنگ حضور پیدا کرد. البته باید موارد خاصی چون روئو و شاگال را از این امر مستثنی کرد.

هنر مدرن

نکته حائز اهمیت این که در اواخر سال های هشتاد ، به دنبال پیدایش موج نئواکسپرسیونیسم نوعی حساسیت هنری جدید به وجود آمد که دارای زواید بسیاری بود. گی اسکارپتا در کتابی در سال 1989 با عنوان تصنع می نویسد ، این حساسیت هنری جدید را به بازگشت باروک تعبیر کرده و ویژگی های آن را مفهومی از تئاتر و هم غیر عادی بودن ، ایجاد جذابیت به وسیله تزئینات ، عدم تجانس و … بر می شمارد.

اکنون دغدغه خاطر متفکرین، محققین و حتی تاریخ نگاران هنری نسبت به فقر هنر معاصر مشهود است . فقری که جلوه های متنوغ هنر مدرن ، توانایی جبران آن را ندارد. ما در زمان فرجام غیر منتظره مدرنیته زندگی می کنیم  و هم اکنون هنر در تناقصات انتقال یک عصر به عصر دیگر گرفتار شده است . اما اگر بتواند در آرامش با هماهنگی جوانب مختلف مسیر خود را در جهت صحیح اصلاح کند ، مدرنیته دوباره خواهد توانست انسان ها را به شگفتی وادار کند. آیا پست مدرن آن چنان که به نظر می رسد ، در جهت مخالف آن چیزی که نه چندان پیش از این مدرن نامیده می شود ، قدم بردارد ؟ کلمب در مقاله ای تحت عنوان (( سنت مدرن )) که در سال 1987 در نشریه موزه ملی هنر مدرن منتشر شده است ، نوشت : پست مدرن ها معمارانی هستند که سعی دارند تخیل و حتی نا معقولات را بار دیگر وارد هنری کنند که منطق گرایی مدرن آن را کاملا  احاطه کرده است . پست مدرن ها نقاشان و موسیقیدانانی هستند  که به لذت اقتباس های انتخابی  و تاریخ گرایی تمسخر آمیز معتادند. به نظر می رسد پست مدرنیته همچنان در جستجوی خود در میان امتناع مدلل از سبک یا فقدان سبک مدرن و تسلیم آزادانه یا دیر باورانه به قضاوت می باشد.

برگرفته از هنر مدرن  |  فرانک فتاحی – کارشناسی ارشد نقاشی

هنر مدرن

 

 

ارسال یک پاسخ