پان آرت - نشریه جامعه ی هنری ایرانیان
وب سایت علمی پژوهشی هنر

گپ و گفت: داوری یا ناداوری؟!

0 230

گپ و گفت: داوری یا ناداوری؟! در احوالات داوری جشنواره‌های هنری در ایران

داوری؟! ناداوری؟! انتخاب سلیقه ای؟! روابط؟! اینکه کدوم عنوان رو انتخاب کنیم هم سخته هم جالب!!! جشنواره ها و فراخوان های بسیاری در کشور ما برگزار میشه. اما چرا همیشه منتظر شنیدن چندین خبر ویژه هستیم. مثلا فلان داور در تیم انتخاب حضور داره و مطمئن میشیم که آثار منتخب در حیطه سلیقه اون داور جای گرفتن! یا تعدادی از هنرمندان بخاطر حضور فلان داور در جشنواره شرکت نکردن! موضوع جالبتر بعد از انتخاب نفرات برگزیده هست، چون آثاری که به مرحله نهایی راه پیدا نـکردن! آثاری بسیار قوی تر از اثر شخص برگزیده هستن. متاسفانه سالهاست که این صحبت ها انجام میشه و همواره بحث قضاوت آثار هنری در جشنواره ها، انتخاب فرد برتر در ارایه یک اثر هنری و حاشیه های دیگه، از خود رویداد هنری برای ما مهمتر شده. فرهنگی که غلط یا درست! بهرحال جا افتاده و باعث میشه تا استعدادهای جوان کشور بجای حضور در رویدادهای هنری داخل، به سمت فراخوانهای خارجی تمایل پیدا کنن. و در ادامه گپ و گفت با حضور هنرمندان…

[divider_line]

پوریا عریانی طراح گرافیک و مدرس

ما؛ در این بحر تفکر …. 

داور، شخص یا گروهی که بر اساس اخلاق ، انصاف و دانش حرفه ای به قضاوت می پردازد  خوب را از بد، حق را از ناحق و بهترین را از میان سایرین برمی گزیند  ار آن سو دوسالانه، بیینال، جام، مسابقه و هرچیز دیگری که به آن نام بخوانیمش، فضایی است برای عرض اندام شرکت کنندگان، عرض اندامی که در کشاکش رقابتی خاص سرانجام به انتخاب بهترین می انجامد و در این میان هر کس به نوعی بهره ای می برد. شاید این ایده آل ترین حالت ممکن باشد. اما مشکل زمانی آغاز می شود که انتخاب  انتخاب شایسته ای نیست . این فرآیند ممکن است سهوا یا عمدا رخ دهد. دلیلش، خدای ناکرده بی توجهی به اخلاق حرفه ای و یا عدم ارتقاء سطح تخصص حرفه ای می تواند باشد. شاید بهتر این باشد که از گهواره تا گور دانش بجوییم اما این چیزیست که کمتر دیده می شود.
در بسیاری مواقع بعضی افراد آن قدر کار می کنند تا نامی دست و پا کنند و پس از آن، همه چیز متوقف می شود، آنگاه نه خودشان، بلکه شهرتشان است که پیش می رود. تا جایی که مقایسه ی آثارشان در سالهای مختلف، به خوبی گویای این مدعاست. دلیل این رویداد می تواند کم کاری شخصی یا عدم نیاز جامعه باشد. عواملی که صد افسوس باعث گندیدن نمک  می شود.
مورد تاثیر گذار دیگری که باعث بروز پاره ای اختلالات در قضاوت میشود عدم استقلال رای و تاثیرپذیری از دیگر اعضای گروه داوری است. ارادتمندی های نا به جا که از ایشان رنگ مایه‌ای خاکستری می سازد که هستند اما کاملا خنثی. سرانجام برگزارکنندگان اینگونه مراسم ها ترجیح میدهند در ادوار مختلف معمولا با کمترین میزان تغییر در ساختار تیم داوری کار را پی بگیرند تا جایی که ثبات حضور ایشان و نحوه بررسی آثار برگزیده، خواسته یا ناخواسته، خط مشی مشخصی را برای آن رویداد به همراه دارد، از دیگر سو کسانی که در اینگونه برنامه ها شرکت می کنند به دو دسته تقسیم می شوند: گروه اول، افرادی جوان، با انرژی، تازه فارغ التحصیل شده و بیکار که فضایی را برای بروز استعدادشان جستجو می کنند و گروه دوم، شاغلانی که به دنبال مجالی برای عقده گشایی هستند و برآنند که فارغ از اعمال نظرات ویرانگر برخی سفارش دهندگان، برای دلشان کار کنند و لذت ببرند.
برآیند این دوگونه حضور، کسب تجربه است، تجربه ای تلخ یا شیرین. اگر رقابت سالم باشد و انتخاب اصلح، حتی اگر از آخر هم، اول بشوند باز خرسندند. در غیر این صورت خسته و انگشت به دهان می مانند یا قید همه چیز را زده یا مراد را در جای دیگری می جویند. بسته به توان حرفه ای و اعتماد به نفسشان روانه ی حضور در مراسمی مشابه می شوند، اما این بار خارج از کشور. تا به رغم شکست، از بزرگان شکست خورده باشند و بر حسب پیروزی، افتخاری در خور به چنگ آورده باشند.

[divider_line] 

بابک بایرامی ایده پرداز هنری

جشنواره یا یک بنگاه معاملات؟

در ایران، جشنواره ها اکثرا مکانی هستند برای معامله، بوجود آوردن یک بِرَند یا در بعضی موارد مبلغی پول را جا بجا کردن. برای مثال: (( جشنواره ای تحت عنوان فلان، با هیات داوران: ( ف.ا، م.ن، م.ت و …. ) در فلان تاریخ برگزار میشه که گرایش پوستر دنبال می کنه و محوریت موضوع فلان چیزه. شخصی اسامی داوران رو می بینه، بعد آثار داوران رو بررسی می کنه، یکم فکر میکنه، به محض اینکه باز شد یک اثر ماندگار خلق می کنه طبق ساختار یکی از پوسترهای داور عزیز، (م.ن) بعد در عرض یک ساعت اثر ماندگار خلق و برای شرکت در جشنواره اقدام می کنه.
اصلا لزومی نیست برای تفکر عمیق و تبدیل تفکرات و اهداف جشنواره به عناصر بصری در ایران. بعد جشنواره با بیانیه دبیر و داوران برگزار میشه که مضموم بیانیه این هست: (( ما اثری می خواستیم که فلان نکات را داشته باشد….))، بر حسب اتفاق اثر همان دوست عزیز برگزیده داوری میشه و مقام اول میاره در صورتی که حتی یک فاکتور از اهداف جشنواره هم نداره و اگه کنکاش کنید به وضوح مشاهده می کنید که این دوست عزیز شاگرد همان داور(م.ن) بوده که تصادفا چندی پیش در کارگاه آموزشی همان داور عزیز شرکت کرده که معمولا هزینه شرکت در این کارگاه ها مبالغ میلیونی هست .))
این یکی از اتفاقات رایج در جشنواره های ایران است. جریان بِرَند سازی که جای خود دارد. یکی از دلایل ضعف بصری جامعه ما همین می تواند باشد، راکت بودن جشنواره ها و تولید ابتذال بوسیله تشویق های رابطه ای که باعث افت بصری جامعه و یکی از فجایع این روند میشود. شما سوگواره عاشورایی را نگاه کنید، همه آثار تایپوگرافی هستند اکثرا هم مثل هم و فاقد مفاهیم و فلسفه های عمیق عاشورایی و یا جشنواره فرهنگی، به گونه ایست که اگر نام طراحان را زیر کارشان نخوانید فکر می کنید همه کار ها برای یک شخص است.
کجای کار می لنگد؟ هوم؟ شاید اساتید ما دیگر فاخر نیستند، شاید تصور داوران عزیز این است که ساختار کارهایی که شبیه به کارهای خودشان هستند را بخواهند ترویج دهند، یا یک دنیا شاید دیگر… کار به جایی رسیده است که برای هنرمندان واقعی شرکت در جشنواره داخلی افت محسوب شود.
راه چاره چیست؟ شاید بهتر است زمانی که کارها به جشنواره می آید و فاکتور لازم یک اثر را ندارد،جشنواره برگزار نشود تا عزیزان هنر دوست را تشویق کنیم برای هنرمند شدن و خلق یک اثر با مطالعه در راستای هدف های محوری موضوع جشنواره ها نه در راستای سابقه داوران و رابطه ها. شاید بهتر است داوران عزیز به رسالتشان در قضاوت با ایمان تر باشند و سواد خود را افزایش دهند تا متکی به اطلاعات گذشته خود نباشند. (( جشنواره یک رویدادی است برای ارتقاء همه دنیای هنر، نه صیقل دادن رابطه ها و ترویج ابتذال هنری که عواقبش آینده فرهنگ جامعه را در بر می گیرد. ))

[divider_line]

کاوه افرایی طراح گرافیک مدیر هنری

هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال – با که گویم که در این پرده چه ها میبینم (حافظ)

 دوسالانه پوستر اسماء الحسنی، دوسالانه خوشنویسی، جشنواره طراحان جوان، نمایشگاه تایپوگرافی، دوسالانه طراحی پوستر، دوسالانه نقاشی، نمایشگاه عکس صلح، دو سالانه تذهیب و…
سالیانیست که این فراخوان ها را در گوشه کنار زندگی روزمره‌مان مشاهده میکنیم، در سرتیتر خبرهای فرهنگی، سایتهای اینترنتی، محافل هنری و هر کجا که رنگ و بویی از هنر میاید. سوال اینجاست که اینگونه فراخوان ها بر اساس چه اهدافی برگزار می شوند؟ مجریان این قبیل حرکتها چه کسانی هستند؟ داوران این مسابقات و فراخوانها بر چه پایه و سطح هنری انتخاب میشوند و کلا نحوه داوری و میزان، چگونه انتخاب شده؟ این قبیل سوالات و هزاران سوال دیگری است که چندین ساله ذهن شرکت کنندگانی را که تجربه شرکت در این مسابقات را دارند را مشغول کرده !!
واقعیت امر بر این است که آنچه از بیرون مشاهده می شود مبنی بر ارتقای سطح فرهنگ و هنر کشور است، تمامی این فراخوانها و دو سالانه ها و …. همه و همه بیانگر رشد و پویایی بیشتر در عرصه فرهنگ و هنر را نشان می دهد و جاذبه ای برای شرکت در این قبیل مسابقات را برای هر کسی که سرش درد میکند را بوجود می آورد، ولی آیا خواسته ها به انجام میرسد؟ آیا اهداف این حرکت های فرهنگی به سرانجام میرسد؟ آیا داوری صورت میگیرد یا نا داوری؟ آیا از بین این همه شرکت کننده ای که هر ساله شرکت میکنند، استعدادی شناخته می شود؟ به واقع درون مایه این حرکت ها که سالیان است در کشور ما به انجام میرسد را اگر موشکافانه و بی تعصب نگاه کنیم خواهیم دید متاسفانه برعکس تمام موارد ذکر شده نتیجه می دهد! داوری هایی از روی سلیقه و نظر شخصی، انتخابهایی از روی شناخت قبلی، نادیده گرفتن تکنیک و استعداد در برابر تکرار های همیشگی.
چرا بعضی از شرکت کنندگان با در نظر گرفتن اینکه چه داوری حضور دارد و نسبت به سلیقه آن داور باید اثر ارائه کنند؟ چرا از داورانی که در جنبه ای خاص تبهر و سرآمد هستند استفاده نمیکنند و تمام داوری ها بصورت تیمی همیشگی در آمده ؟ چرا از میان خیل عظیم شرکت کنندگان، شاگردان داوران مهر تائید را میگیرند؟ چرا هر ساله موج شرکت کنندگان سالهای قبلی کم شده و با شرکت نکردن مراتب اعتراض خود را اعلام می کنند؟ چرا جوانان ما میل به شرکت در مسابقات بین المللی خارج از کشور را دارند و هرساله شاهد افتخارات ایرانیان در عرصه های مختلف فرهنگی و هنری را می بینیم و این در حالی است که در داخل کشور اسمی از آنها به زبان نمی آید!
این چرا و هزاران چراهای دیگر متاسفانه واقعیت جامعه هنری کشورمان را در عرصه های مختلف فرا گرفته و روز به روز به سمت رکود پیش می رود و این اعمال نظر های شخصی و متعصبانه و کور کورانه به سمتی پیش میرود که اهداف این قبیل کارها متاسفانه منفی بوده و هیچ نقطه پرتاب و شکوفایی را در پی نداشته است. برای راه حل و درست کردن قدری تامل باید کرد ! قدری انصاف باید داشت ! قدری نگاه خالصانه و بی تعصبانه. باید از خود، باید از نو شروع کرد …

ارسال یک پاسخ