پان آرت - نشریه جامعه ی هنری ایرانیان
وب سایت علمی پژوهشی هنر

وارونگی در دنیای هانی نجم

0 733

وارونگی در دنیای هانی نجم

وارونگی در دنیای هانی نجم چگونه بود؟

آدم های از جنس آدم های هانی نجم، در نمایشگاه تعلیق، باز هم ابزاری شده اند، تا نگاه پر گزندِ نقاش به چالش های زندگی در زمان حال را، با شوری رنگین به نمایش بگذارند. دنیای اینبار هانی نجم، سر شار است از خلا، وارونگی و تعلیق.

مدتها بود که همه تو اتوبوس زندگی می کردند، البته وارونه، اولش فکر کردم من وارونه ام، از بس همه چیز وارونه بود. بعد فهمیدم نه؛ من آخرین مرد وارونه نشده ام.

پس شروع کردم از نگاه آخرین نفر وارونه نشده، آدمای وارونه اتوبوسی را نقاشی کردن. تا شاید، همه ی وارونه ها، در دنیای وارونگی، بفهمند وارونه اند . . .

 

اتوبوس نقاشی های هانی نجم در مورد اتوبوسگالری دید؛ در ضلع شرقی خانه هنرمندان، آنقدر به خانه نزدیک هست که تا هنوز، پرکشیدنمان در باغ رویاهای مدامِ خانه به اتمام نرسیده، سر از باغچه ای دیگر، در آن سوی باغ خاطره ها؛ در می آوریم.

پس از گذر از تعلیقی خود خواسته و عبور از باغ خانه  هنرمندان، به گالری دید می رسیم.

از دروازه های گالری که عبور می کنیم، هنوز نسیم دلگشای باغ خانه ، چهره ی گرمازده مان را می نوازد. فضای پر از سپیدِ داخل گالری، نفس هایمان را حبس، سکوت را چند چندان و بر هیجانِ هجوم به عالم پر تلاطمِ هنرمند می افزاید، از پس آرامش پیش از طوفان سپیدگی های در و دیوار گالری، در مکثی کوتاه، به تعلیق هانی نجم پای می گذاریم، دنیایی که از همان لحظات آغازین ورودمان، با رنگ هایی نا آشنا با گزینه ی رنگی همیشگی نجم، نوید به ثمر رسیدن دغدغه های تازه ای را می دهد.

این دنیای آدم های معلق، سرشار از وارونگی های مصورِ رنگیست. گویی نقاش با تکرارِ مکررِ وارونگی، سعی در نمایش موثرتر تعلیق نموده است.

آدم های هانی نجم مثل همیشه، مثل هیچکس اند، دنیای او پر از آدم هایی است که گویی هزاران بار از کنارت رد شده اند، ولیکن خاطره ای نا واضح از آنها در ذهن برجای مانده است.

آدم هایی از جنس آدم های اتوبوسی، آدم هایی که اگرچه هر روز در کنارِمانند، ولی هیچگاه تصویر واضحی ازشان در ذهنمان نقش نمی بندد، همیشه تصویری کدر و مخدوش از چهره هایی آشنا ولی درعین حال غریبه از آدم های اتوبوسی بر ذهنمان نشسته است.

آدم های هانی نجم در نمایشگاه تعلیق هم، همچنان عاری از هرگونه هویتند، بدون هیچگونه شناسه ی قابل ارجاعی . . . تنها آدمند، گویی نمایندگانی اند از آدمهایی که هر روزه از کنارمان می گذرند، البته اینبار معلق شده، وارونه شده در خلا.

آری آدم های از جنس آدم های هانی نجم، در نمایشگاه تعلیق، باز هم ابزاری شده اند، تا نگاه پر گزندِ نقاش به چالش های زندگی در زمان حال را، با شوری رنگین به نمایش بگذارند.

دنیای اینبار هانی نجم، سر شار است از خلا، وارونگی و تعلیق.

اتوبوس نقاشی های هانی نجم در مورد اتوبوساینبار آدم های نجم در انتخابی خودکرده، آنچنان سرگرم خویشند، که حتی وارونگی و تعلیق شان را نیز نفهمیده اند، آنقدر درگیر زندگی در اتوبوس پر سرعت زندگی اند، که از نفسِ زندگی جا مانده اند، زندگی در آثار نجم، در اتوبوس جاریست، اتوبوسی در حرکت، به کجا؟ . . .  به ناکجاآباد.

برخلاف آثار پیشین هنرمند، اینبار این زیستِ در اتوبوس( و البته سایر وسایل نقلیه عمومی همچون مترو و . . .) وارونه است، گویی آدم ها در خلاء به تصویر درآمده اند، آری آدم هایی در خلاء؛ در تعلیق. گویی جهان جای تازه ای برای زیست شده است، تازه گی وارونگی. شاید هم، جهان تازه نشده، دیدگان نگریسته به جهان تازه شده، تازه گی وارونگی.

با کمی دقیق تر شدن در آثار هانی نجم، می توان دو جز تکرارشونده را  همواره در آنها یافت؛ ”  انسان” و “فضای پیرامونیِ” که انسان در آن به ایفای نقش می پردازد. دو جزیی که شاید درآثار بسیاری از هنرمندان، در سیر تاریخ هنر، همواره وجود داشته اند و برخی شان به سبب نوع تعاملی که با یکدیگر و با مخاطب ایجاد کرده اند ارزشی سرشار در تاریخ هنر یافته اند، از آن جمله می توان به تعامل کوبنده ی انسان و موج های خشمگین دریا در تابلوی ” کلک مدوسا”(نجات یافته گان کشتی مدوسا) اثر تئودور ژریکو و شاهکار ” ندیمه ها” اثر ولاسکز اشاره کرد.

 نکته ی جالب توجه در این شاهکارهای هنری، مناسباتیست، که این دو جز با یکدیگر دارند.

بخشی از جذابیت نگاه هنرمندان در سیر تاریخ هنر در بازنمود این روابط و مناسبات میان انسان و فضای پیرامونش نهفته است. این دو جز همواره هستند، نکته ی مهم، تصویرکردن تعامل میان اینهاست.

اتوبوس نقاشی های هانی نجم در مورد اتوبوسدرست از همین منظر است که علی رغم نقصان های گاه و بیگاه طراحی، ترکیب بندی و رنگ بندی، آثار هانی نجم را به ویژه در نمایشگاه اخیرش، پر اهمیت جلوه می دهد، تعاملی متفاوت میان انسان و ناانسان.

زمزمه های “دازاین” هایدگری، بودن در اینجا و آنجا (مدفون در زمان و مکان) از لابلای تصاویر نجم، نجواگونه به گوش می رسند.

تمایزِ در بازنماییِ تعاملِ میان انسان و فضای پیرامونش، نقطه ی عطف آدم های وارونه ی هانی نجم در این نمایشگاهند. تعاملی از سر جبر، برای آدم های اتوبوسی، شاید لوکوربوزیه فقید، در یکی از همین اتوبوس ها بود، که جمله ی معروف” خانه ماشینی برای زندگی” را سرود، امروز نیز زندگی از دریچه ی دیدگان جستجوگر هانی نجم  با دیدن هر روزه  ی آدم های وارونه ای که در اتوبوس و مترو و . . . دایم به دنبال زندگی می گردند، غافل از اینکه زندگی همان دمیست که هر لحظه دارد تمام می شود، در اتوبوس جاریست، آری امروز باید این نغمه را سرود “اتوبوس ماشینیست برای زندگی”.

 

تالیف: دکتر مهدی خانکه درباره آثار نقاشی هانی نجم

ارسال یک پاسخ