درآمدی بر شاهنامه از ژوبین بخرد (قسمت دوم)

شاهنامه ؛ شاهکاری از ابوالقاسم فردوسی که نمادی است از سرزمین پارسی، شاهان اسطوره‌ای ایران و نیز سرگذشت بزرگانی چون رستم ایرانی. روایت‌های شاهنامه آنچنان جذاب و هنرمندانه نگارش شده که انگار تمامی آن‌ها براستی در دنیای واقعی اتفاق افتاده. اگرچه هنوز بر سر برخی از این داستان‌ها و تخیلی یا واقعی بودن آنها صحبت‌ها ادامه دارد. جذابیت شاهنامه هنوز با گذشت سالها، مقتدرانه حفظ شده اگرچه تلاش برای رسانه‌ای تر کردن یا انتشار تصویرسازی‌های این کتاب حماسی آنچنان که باید انجام نشده.
در نسخه آذرماه مجله پآن آرت، مروری داشتیم به قسمت اول از مقاله ژوبین بخرد که درباره کتاب ” بازنمایی مدرن از شاهکار حماسی فردوسی اثر حمید رحمانیان و احمد صدری” ارایه شده بود. قسمت اول نگاهی داشت به کلیاتی درباره سرزمین پارس، دلایل ظهور شاهنامه و شاعرانی که قصد به حفظ آیین باستانی و زبان پارسی رو داشتن. در قسمت دوم صحبتهای تصویرگران این کتاب یعنی حمید رحمانیان و احمد صدری رو خواهیم خوند. هنرمندانی که با صرف زمان و ارایه ذوق هنری بالا، از نحوه خلق کتاب صحبت میکنن. این گفتگو شامل نکات مهمی درباره کتاب، نحوه تصویرسازی، ‌دلایل خلق کتاب و مروری بر شاهنامه فردوسی هست.‌ (لینک مرور قسمت اول)

مینیاتورهای پارسی که شما از اونها برای تصویرسازی داستان های شاهنامه استفاده کردید؛ از منابع، دوره های زمانی و فرهنگ های گوناگون جمع آوری شدن. در حالی که بیشتر این تصاویر از مکاتب مینیاتور ایرانی گرفته شده؛ مکاتب دیگه ای مثل ترکی عثمانی و مغولی هندی نیز مورد استفاده قرار گرفته. رویکرد شما برای این شیوه‌ی انتخاب چی بوده؟
در تصویرسازی این کتاب من مثل کسی هستم که از نواهای موجود استفاده میکنه، اونها را دگرگون میکنه و ترکیب و سرعتشون رو تغییر میده و یک قطعه ی جدید موسیقی را خلق میکنه. من برای تصویرسازی این کتاب از ساز و کار مشابهی بهره گرفتم و با به کار گیری مینیاتورها و حکاکی های دوره های پایانی قرن چهارده تا بین قرن نوزده از همه مناطقی که از فرهنگ فارسی تاثیر گرفته بودن، مثل مغولستان، هند و امپراطوری عثمانی، تصاویر این کتاب را خلق کردم. برای مثال مینیاتور عثمانی از مکاتب تبریز و شیراز الهام گرفته. در دوران سلطنت صفویه (شاه اسماعیل دوم) به دلیل فروپاشی اقتصاد و شرایط به هم ریخته ی این سرزمین، خیلی از اساتید ایرانی به هندوستان نقل مکان کردن یا به دربار مغولستان جذب شدن که سبک مغولی، مینیاتور هندی رو پایه گذاری کرد. من برای طراحی این کتاب پانصد صفحه ای، بیش از هشت هزار مینیاتور مجزا رو گردآوری کردم که مینیاتورهای ایران، کشورهای عربی، ترکیه، افغانستان، تاجیکستان، هند و لبنان رو در بر میگیره که همگی از فرهنگی مشترک ریشه گرفتن.

از دیدگاه فنی چطور تونستی با به کارگیری این تعداد بالای مینیاتور، که از منابع گوناگونی برداشته شده بودن رو سامان دهی بکنی؟ آیا به نسخه های اصلی دسترسی داشتید، یا از تصاویر دیجیتالی اونها استفاده می کردین؟
برای این کار مبلغی برابر با چهارده هزار دلار رو به خرید کتاب اختصاص دادم و حدود 83 تا 90 کتاب اسکن شده رو هم مورد بررسی قرار دادم. برای هر داستان باید به تمام این نسخه ها مراجعه می کردم و جزئیاتشان را با ذره بین مورد بررسی قرار می دادم و عناصر خاص مورد نظرم مانند فیل، ابر، گل ها، خورشید و غیره را پیدا می کردم. برای مثال برای یکی از داستان ها که فرنگیس، دختر افراسیاب پادشاه توران، باردار است و یک سرباز برای این که کودک او را از بین ببرد او را مورد ضرب و شتم قرار میده؛ من باید شخصیتی رو پیدا می کردم که در چنین شرایطی کشیده شده باشه، و باید صفحات تمامی این کتاب ها رو برای پیدا کردنش زیر و رو می کردم. زمانی که نمی توانستم شخصیت مورد نظر را در حالت به خصوص خودش پیدا کنم باید چند بدن را با هم ترکیب می کردم که به حالت مورد نظر برسم.
میتونم شیوه ای رو که از اون برای تصویرسازی این کتاب استفاده کردم رو به گونه ای با شیوه ی نگارش شاهنامه توسط فردوسی مقایسه کنم. فردوسی در نگارش شاهنامه چیزی تازه ای رو خلق نکرد، بلکه به سنت هزاران ساله ی اساطیری و حماسی رجوع کرد و همه رو در قالب اشعار حماسی بیان کرد و تنها؛ شیوه ی ارائه ی این داستان ها را دگرگون کرد. روال کار من هم همین بود؛ تصاویری از سنت های بصری فرهنگ ایران و سایر نواحی تصاویری رو گردآوری کردم و اونها رو در قالب دیگه ای ارائه دادم که با سلیقه ی امروزی هم مطابقت داره.
من برای طراحی این کتاب پانصد صفحه ای؛ بیش از هشت هزار مینیاتور مجزا رو گردآوری کردم که مینیاتورهای ایران، کشورهای عربی، ترکیه، افغانستان، تاجیکستان، هند و لبنان رو در بر می گیره که همگی از فرهنگی مشترک ریشه گرفتن.

در حالی که شاهنامه در دو بخش عمده سروده شده – افسانه ها و اسطوره های ایران باستان که با مرگ رستم به پایان می رسن، و داستان های تاریخی تر قهرمانان ایرانی در مبارزه با یونانی ها و اعراب – چرا این نسخه تنها بخش نخست رو در بر می گیره؟
در حقیقت شاهنامه از سه بخش تشکیل شده: اول، بخش اسطوره ای که با کیومرث، نخستین پادشاه، آغاز میشه و با فریدون به پایان میرسه؛ دوم، بخش حماسی که با تولد زال آغاز میشه و با مرگ رستم به پایان میرسه؛ سوم، بخش تاریخی شاهنامه که با حمله ی اسکندر آغاز میشه و با سقوط پادشاهی ساسانی و حمله ی اعراب در قرن هفتم به پایان میرسه. دلیل این که در آفرینش این کتاب روی دو قسمت اول متمرکز شدیم این بوده که پایه ی روایی مرتبطی دارن و تمامی شخصیت ها به گونه ای با هم مرتبط هستن.
احمد صدری که ترجمه ی کتاب رو بر عهده داشت با بهره گیری از رویکرد سینمایی در روایت داستان، کاری بی نظیر انجام داد و باعث شد که شخصیت ها نه تنها برای اهالی ادب و دانشگاهیان، بلکه برای تمامی خوانندگان قابل درک باشن. قسمت آخر شامل داستان های کوتاه تری هست که به صورت تصادفی روی میدن ، و به نظر ما توجه خواننده رو دچار اختلال می کرد. تمامی محققان شاهنامه بر این باورند که فردوسی در بیان و سرایش حماسه تسلط کامل داشته. به همین علت بود که ما دو قسمت اول که با یکدیگر مرتبط هستن و روایتی استوار بر پایه ی شخصیت ها دارن رو انتخاب کردیم.

شما با کدوم یک از داستان های شاهنامه بیشترین ارتباط برقرار می کنین و چرا؟ کدام شخصیت به خصوص شاهنامه بیشتر از سایرین در ذهن شما می درخشه؟
برای من تراژدی فرود بسیار چشمگیر و فراموش نشدنی هست. این تراژدی کم تر شناخته شده چون داستان‌های رستم و سهراب و نبرد رستم و اسفندیار در ذهن مردم پررنگ تر هستن. روند داستان فرود و اوج اون بسیار تاثیر گذار هست و در هیچ جای دیگه ای از شاهنامه تکرار نشده. خوندن این بخش و قضاوت درباره ی اون را به عهده ی مخاطبان می گذرم.
شخصیت های جالب بسیاری در این کتاب هست که میتونه شما را مجذوب خودش بکنه که تصویر برخی از اونها با ویژگی‌های مدرن مطابقت بسیاری داره، مانند اکوان دیو که مشابه اون رو در فیلم ایکس من دیدیم. میتونم از فرمانده تورانی پیران نام ببرم که دشمن ایران هست. فردوسی در شرح داستانش نه تنها ناسیونالیسم رو بیان میکنه ، بلکه نشون میده که ایرانیان همیشه بهترین نیستن!
پیران شخصیتی بی نظیر، خردمند و جویای صلح داره که در مقابل شخصیت پادشاه ابلهی مثل کیکاووس به تصویر کشیده شده. همان طور که دیده میشه، شخصیت های شاهنامه به گونه ای متعادل کنار هم قرار گرفتن و مطلق گرایی در این کتاب جایی نداره.

چرا معتقدید که تاثیرات شاهنامه نه تنها در ایران، بلکه در فرهنگ پارسی مانند ترکیه ی عثمانی، قفقاز، آسیای میانه و جنوب آسیا هم مشهود هست؟
زمانی که صحبت از اساطیر و رسوم حماسی یک منطقه در بین میاد، خصوصیات شخصیت های گفته شده، برگرفته از شخصیت ها و داستان های گوناگون همون ناحیه هست. بنابراین افسانه ها در شکل ها و داستان های گوناگون در نواحی مختلف شکل گرفتن و در برخی موارد هزاران سال بعد دوباره ظهور کردن. ساکنین این نواحی با شاهنامه ارتباط دارن، چون شاهد شباهت های اون کتاب با شخصیت های اسطوره ای و قهرمانان خودشون هستن. از طرفی شخصیت های بسیاری در بهگود گیتا (مهم ترین و اسرارآمیزترین بخش حماسه ی هندی ماهابهاراتا هست که در دو کلمه ی بهگوان به معنی خداوند و گیتا به معنی سرود تشکیل شده) و یا حتا تراژدی های شکسپیر با شخصیت های شاهنامه شباهت دارن چونکه ماهیت این داستان ها متعلق به بشریت هست و به منطقه ی خاصی تعلق نداره.
من هم متوجه شباهت های قابل توجه بین شاهنامه و ماهابهاراتا در سبک، فرم، روایت و شخصیت ها شدم،که با توجه به ریشه ی مشترک ایرانیان با اهالی شمال هندوستان جای تعجبی باقی نمی گذاره. نکته ی جالب برای من این هست که با وجود دشمنی تلخ بین صفویان و عثمانیان، شاهنامه در ترکیه ی عثمانی تاثیرات بسیاری به جا گذاشته.

تصویرسازی کتابژوبین بخردشاهنامهگفت و گومقاله