عطر سادگی، هوای روستا و صداقتی ناب در نقاشی های جلال الدین مشمولی
جلال الدین مشمولی، هنرمند نقاشی است که آثار خودش را بیشتر در تکنیک مرکب ارایه میکند. سادگی، صمیمیت و ارتباطی که در آثار این هنرمند قرار دارد، شما را تا دل طبیعت و خاطرات کودکی پیش میبرد. دوری از هرگونه شلوغی و نگنجاندن موضوعات اضافی در آثار نقاشی ایشان باعث شده تا ارتباط با موضوع خلق شده براحتی امکان پذیر باشد. عطر سادگی، هوای روستا و صداقتی ناب در آثار جلال موج میزند و این از ذات هنرمند و مکان زندگی اون نیز نشات گرفته است. این هنرمند در آثار خود سعی میکند بیشتر به سمت مینیمال بودن پیش رود. المانهایی که در اطراف فضای زندگی او هستند الهام بخش سادگی در آثار اوست. ایشان به غیر از نقاشی در سینما هم فعالیتهای مختلفی داشته و در نهایت این هنرهای تجسمی بوده که توانسته با علاقهمندیهای او تناسب پیدا کند. این هنرمند در ارتباط با خلق آثارش در یک سبک بسیار ساده گفته است که: ” در دنیای پیچیده و شلوغی زندگی میکنیم؛ شاید بهتر آن باشد هر از چندگاهی کمی آثار خلوتی تولید کنیم و یا به نمایشگاهی برویم تا کمی ساده تر، راحتتر و شادتر حرف بزند و بس.”
مشاهده آثار و متن کامل در ماهنامه هنرهای تجسمی پان آرت: نسخه چهل و یکم پان آرت
جلال الدین مشمولی چطور به دنیای هنر و نقاشی وارد شد …
سال 1377 بود و من بین سینما و هنرهای تجسمی در شک بودم که کدام یک از آن دو را به عنوان مسیر زندگی انتخاب کنم و دائمن در این شک، مطالعات خودم را با توجه به داشتهها و تجربههای سالهای پیش موازنه میکردم. هم تجربه عملی (تجربههای سادهایی که ممکن است که هر هنرمندی در دوران نوجوانی داشته باشد) در حوزه تجسمی داشتم و هم مطالعات بسیار خوبی در زمینه سینما (جمع آوری کتابها، مجلات، مصاحباتی از بازیگران و کارگردانان سینما و آرشیو غنی از فیلمهای سینمای ایران و جهان که بعدها منبع خوبی برای علاقمندان سینمایی شهرستان قائمشهر شد). در نهایت تصمیم گرفتم به صورت حرفهای به هنرهای تجسمی و بویژه به طراحی روی بیاورم و این انتخاب از سال 1378 تا به امروز ادامه پیدا کرد.
از پیچ و خمهای راه هنرمند شدن و هنرمند ماندن کمی صحبت کنید…
ما دائمن در حال انتخاب هستیم. از چیزهای کوچکی که در اطراف ما قرار دارد تا آرزوهای بزرگی که در سر میپرورانیم و هر یک از این خواستنها بستگی به نیازها و انتخابهای ما دارد و منجر به فراز و فرود و یا به قول شما پیچ و خم مسیر میگردد که میتوان آنرا خود زندگی نامید و از آن گریزی نیست و باید در آن حل شد و ادامه داد. این مسئلهای را که عنوان کردم شعار نیست بلکه واقعیت است که میشناسمش و بهتر بگویم که من مایل هستم تا در این پیچ و تاب قرار بگیرم و شکلم عوض گردد تا جایی که بهترین فرم را بدست بیاورم. نشستن را جایز نمیدانم و هر بار برای خودم دردسر تازهایی درست میکنم تا با آن، ماجراجوییهای خودم را داشته باشم و همین است که باعث شده در آن بمانم و انتخاب دیگری نداشته باشم…
مشاهده آثار و متن کامل در ماهنامه هنرهای تجسمی پان آرت: نسخه چهل و یکم پان آرت