حجت امانی – نقاش

همیشه مصاحبه با هنرمندانی که به دنبال ابداعات و نوآوری و خلق کارهای جدید هستن، هیجان خاصی داره. هنرمندانی که بسیار تلاش میکنن تا فرهنگ کشورمون رو به فرای مرزهای ایران ببرن و ارتباطی بین سنت و مدرنیته بوجود بیارن. در این قسمت مصاحبه ای ویژه داریم با حجت امانی که کارهای جذابی رو با تکنیک ترکیب موارد ارائه کرده. در کارهای حجت امانی به وجود انسان، رویا و حضور اونها در کنار موضوعی به اسم فرشتگان بر میخوریم و نگاه ایشون رو نسبت به سبک ایشون جویا میشیم. هنرمندی که خودش و نوع کارش رو بخوبی باور کرده و به ما هم همین نصیحت رو میکنه که:
خودتون را باور کنید و باید عبور کنید و مطمئن باشید که در این دنیا به اندازه آثار همه جا هست که اثرتون به نمایش در بیاد

 

از پیشینه خودتون و نحوه آشنایی با هنر نقاشی بفرمایید
اگه مراد شما از آشنایی با نقاشی به معنای عام هست که من هم مثل بسیاری، از کودکی به نقاشی علاقمند بودم. ولی از اونجایی که در روستا زندگی می کردیم، کمبود کاغذ و وسایل نقاشی، ما رو به سمت تجربه های دیگه ای هم هدایت می کرد. در حقیقت اولین دوره هایی که برای آموزش سپری کردم موسیقی و خوشنویسی بود که بدلیل عدم موافقت خانواده؛ فقط خوشنویسی رو جدی دنبال کردم. اما آشنایی آگاهانه من با نقاشی بر میگرده به سالهای 77 که دوره ی کاردانی هنرهای تجسمی رو میگذروندم.
با اینکه خوشنویس بودم اما احساس می کردم به نقاشی علاقه بیشتری دارم. بخاطر همین بعد از این دوره شروع به تحصیل رشته نقاشی در دانشگاه هنر اصفهان کردم و ادامه تحصیلات رو متاسفانه با پژوهش هنر ادامه دادم. ولی برای یادگیری و درک بیشتر هنر بویژه نقاشی از هیچ تلاشی فرو نگذاشتم و خیلی سفر رفتم. از شرق تا غرب؛ تا تجربه ای کسب کنم. کار و سفر در کنار هنرمندانی مانند ایرج کریمخان زند (روحش شاد)، فرشید ملکی، ابراهیم جعفری، احمد وکیلی، محمد حسین حلیمی و بسیاری هنرمندان و دوستان در عرصه‌های دیگه که از اونها بسیار یاد گرفتم.

انسان و فرشتگان؛ نمایشگاهی که با ترکیب مواد برپا شده. به چه دلیل این اسم رو انتخاب کردین؟!
در باور آدميان خاكي؛ همیشه و  همه جا موجودات بالدار غير زميني حضور داشتن كه نشونه ای از داشتن بال و آرزوی پرواز در خیال انسان، از كهن ترين ايام رو داره. در نظر انسانها، موجودات بالدار از مقام الوهيت برخوردار هستن که این مربوط به همه ادیان میشه. در اصل فرشتگان که نوعی متعالی از موجودات بالدار هستن، وجودی نامرئی هستن که در خلقت انسان، زندگي و مرگ اون حضور دارن و مثل اینکه همراه هميشگي انسان هستن. فرشتگان در نقاشی های من ناخودآگاه پیدا شدن تا اینکه به فکر ایجاد فرشته ای معاصر افتادم. در این مسیر از همه چیز الهام گرفتم؛ حتی از عکس هایی که  قدیما در مکان های زیارتی می گرفتن و پرده نقاشی شده ای بود و جلوی اون می ایستادن. انگار همذات پنداری می کردن با پرده نقاشی شده و حالت هایی بخود می گرفتن که سندی باشه برای زیارت رفتنشون.
اداي احترام، دست به سينه يا با پوشيدن لباس درويشانه و یا نگاههای مبهوت و معصومانه و گاه طنازانه به دوربین، در این عکس ها من رو وسوسه کرد که پرده ای با دوبال نقاشی کنم و برم به سمت مردم. مثل پرده کش ها مردم هم می امدن با شوق عکس می گرفتن و حس می کردن لحظه ای جدا شدن از این زندگی ماشینی. حاصل این پروژه که با برکت و تعامل مخاطب شکل میگرفت، نتیجه نگاه به این مفهوم بوده که گاهی خیلی تخیلی، گاهی جدی و گاهی با طنز با این بالها مواجهه شدن که میشه گفت بعضی در این بازی قبول و بعضی هم مردود شدن. در نهایت اين عكس ها، لحظه مرگ انساني هست در قالب عكس؛ كه فرصت ديدن لحظه اي فرشته گون زيستن رو مي آفرینه.

برخورد هنرمندان و منتقدان خارجی سبک این نمایشگاه یعنی ترکیب مواد (رسانه ها) چطور بود؟!
درواقع این ویژگی انحصاری من نیست، خیلی از هنرمندان از این مدیا استفاده می کنن اما اون چیزی که برای هنرمندان و منتقدین خارجی جذاب هست، پیوند میان این رسانه هاست.  به طوری که “ادوارد لوسی اسمیت” تاریخدان، هنرشناس و منتقد سرشناس انگلیسی (نویسنده کتاب آخرین جنبش های هنری قرن بیستم)، درباره مجموعه ای از آثارم اینطور می نویسه :
“حجت امانی  آن چیزی را که معاصر مینامیم را بدان چیزی که بسیار کهن و باستانی نام داشته، گره زده است که ریشه در فرهنگ اسلامی دارد.  باور به فرشتگان از اجزای ایمان در اسلام است همانگونه که مهمترین تجلی آن جبراییل است که قرآن را بر محمد می آورد … بنابر این جای تعجب نیست که فرشتگان بارها در هنر ایرانی متجلی شده اند. به عنوان نمونه در نقاشی های دوره صفوی بخوبی قابل رویتند. آنچه را که حجت امانی  انجام میدهد حمایت از این باورها با تکنولوژی مدرن و جهانی امروزین است. او با استفاده از دوربین و پرده ای منقوش وساده مردم را تشویق می کند به سمت فرشتگی. این فضا و موقعیت هایی را که او برنامه ریزی می کند به سوژه هایش فرصت میدهد تا کاملا خودشان باشند. با دیدن این عکس ها توان انسان را خواهیم دریافت. حتی زمانی که احساس کنیم انسان فرشته ها مردود و رد شده  و شکست خورده روی زمین دراز شده اند. آنها به مانند نشانه های کمال آرزوی نوع بشر باقی مانده اند و رهروانی اند برای حرکت به سمت کمال زندگی و حقیقت هستی.”
البته منتقدین زیادی هم در ارتباط با کارهام نقد نوشتن که حاکی از موفقیت آثار میده که فقط به ذکر نام برخی از اونها اکتفا می کنم: دومینیک تینو ( پروفسور و رییس دانشگاه آرت دکو پاریس)، جان دالسون( هنرمند مشهور استرالیایی)،  ایگناس کازاکویچ (هنرمند و منتقد روسی)،  کرین آدرین رهو (پرفسور و محقق آلمانی)،  گوتفری یونکر (عکاس و فیلمساز آلمانی)،  ژان لویی حس(عکاس و استاد دانشگاه استراسبورگ)، بنجامین هیوت (هنرمند انگلیسی) و…

تکنیک اجرایی شما در سایر آثارتون چی هست؟! و از چه موادی برای تکمیل اثر استفاده میکنین؟!
تکنیک برای من وسیله هست تا ایده ای رو که در ذهنم پرورش دادم، بتونم بوسیله تکنیک مناسب ارائه کنم. به عقیده من تکنیک لباس ایده هست، تکنیک نا مناسب ممکنه به ایده لطمه وارد کنه. در مورد کارهای خودم هنوز براین باورم که تکنیک مناسبی برای ایده هام پیدا نکردم و در حال تجربه ام.  اما جرات تجربه کردن رو هم دارم. در کارهای گذشته از مواد و تکنیک های جدیدی مثل چاپ و… هم استفاده کردم.

 ایده اولیه رو به چه نحو بدست میارین؟!
امروزه ایده بسیار مهمتر از تکنیک هست و من ایده رو در برابر هنر میدونم. بنابراین برای رسیدن به ایده، باید راههای مختلفی رو تجربه کرد تا به اون رسید. گاهی با شعر خواندن، گاهی سفر، گاهی هیچ کاری نکردن و فقط در فکر و خیال سیر کردن. به نظرم هر ایده ای راهی داره. اگر ذهن تیزی داشته باشیم، میگیره و خودش جاری میشه و اوج لذت برای یک هنرمند زمانی است که ایده به ذهنش تلنگر میزنه و شروع به کار می کنه.

سبک شما در نقاشی چی هست و از چه هنرمندانی برای رسیدن به سبک شخصیتون ایده گرفتین؟!
سبک که نمیشه گفت اما من از همه تاثیر می گیرم. از در و دیوار گرفته تا شعر و… امیدوارم بتونم به همون اندازه تاثیرگذار هم باشم. نمیدونم؛ شاید هم باشم و خودم خبر ندارم.

خیلی از آثار شما ارتباط بین سنت و مدرنیته رو نشون میده. دلیل این کار چی هست؟!
من فکر می کنم اگر اثری خلق میشه، باید ریشه ای در سنت، آیین، نقش و هرآنچه که مربوط به ایرانی از گذشته های دور و نزدیک هست، داشته باشه. یک ضرب المثل شرقی هست که میگه  “ریشه را باید نشون داد نه تماما “. باورم این است که اثر هنری باید اصل و نسب داشته باشه. هرجایی از دنیا نمایشگاه داشته  باشم بیدرنگ میگن ایرانی هست و آواز تار میده و ما رو به گذشته مان ارجاع میده، اما بیانی امروزین و تازه داره.

در نمایشگاه “پرتره های دلربا” از میکس مدیا استفاده کردین. این تکنیک در “انسان و فرشتگان” هم بود. آیا اینکار بخاطر علاقه شخصی هست یا طرفداران اون بیشتر هستن؟!
بله، تر کیب رسانه ها و مواد نو و جدید با ساختار ذهنی من همگن تر هست و جامعه هم بهتر با اون رابطه برقرار میکنه. چند رسانه ای در دنیای هنر امروز جایگاه ویژه ای داره که متاسفانه جای اون در میان رشته های دانشگاهی هنرخالی هست.
بخاطر تنوع رسانه ها و سلایق دانشجویان جا داره که اجازه چنین تجربیاتی را به دانشجویان داده بشه. گاهی دانشگاه هنر اصفهان تدریس دارم؛ عمده دانشجویان با اینکه علاقمند به هنر هستن، اما از کلاس رفتن خسته شدن به دلیل اینکه اونها تمایل دارن هنر رو از دیدگاه خودشون ببینن، نه به تحمیل از دیدگاه استادشون واین مانع رشد و خلاقیت میشه.

 یکی از نمایشگاه شما در مورد اتفاقات خاورمیانه بود. برخورد هنرمندان خارجی از این رویداد چطور بود؟!
بر این باورم که هنرمند هم، بخشی از این جامعه هست و در ارتباط با انسانها وقتی از طریق رسانه های جمعی متوجه میشوم که همنوعانی در جنگ بیگناه کشته شدن و از من کمکی بر نمیآد، از خودم خجالت می کشم و تنها کاری که میتونم انجام بدم این هست که بیادشون نقاشی و طراحی میکشم و نفرت خودم رو از جنگ ابراز می کنم.
من در کنج ذهنم تصاویری وحشتناکی از جنگ (ایران و عراق) بخاطر دارم. عشایر و دامهاشون در خون میغلطیدن و اسبها شیهه می زندن؛ درست مثل گرنیکا… بهر حال منهم به نوعی خواستم نفرتم را از جنگ و آوارگی که هنوز هم دامن خاورمیانه را گرفته به تصویر بیان کنم.

به غیر از نقاشی، شاهد کارهای هنری دیگه ای هم از شما بودیم، مثل عکاسی. در این موارد چطور فعالیت میکنید؟!
خُب در واقع من عکاس به معنای حرفه ای نیستم ولی از این رسانه در آثارم بهره می‌گیرم و به کمک این وسیله آثارم را ثبت می کنم. از اونجایی که برخی از هنرهای جدید میرا هستند و مانایی ندارند،  فقط از طریق عکس هست که ماندگار و ثبت وضبط میشن. به نظر من هنر مرز مشخصی نداره، گاهی میزنم به خوشنویسی و هنرهای سنتی، و از هر چیزی که حس می کنم استفاده می کنم.

نظر شما در مورد وضعیت نقاشی در ایران چی هست؟! پیشرفت نقاشان ایرانی نسبت ب هنرمندان خارجی در چه مرتبه ای قرار داره؟!
بنظرم مقایسه خوبی نیست. خُب در هر کشوری بمیزان بهره مندی از هنر و اقتصاد هنری  که در رشد و تکاپو هست، نوساناتی هم بوجود میآد. رشد اقتصاد هنر در ایران به همین دهه اخیر بر میگرده که مورد توجه مجموعه داران وهنر دوستان وحراجی ها قرار گرفته. من اعتقاد دارم که علاقه مندی برخی از این مجموعه داران موجب شده با هنر واقعی  کمی فاصله بگیریم.موج عظیم خط نقاشی که روز به روز به اون اضافه میشه و غیر خوشنویسان هم به اون ملحق میشن، حاصل تمایل مجموعه داران به این نوع آثار هست. یا زنان چادری در مقابل دخترهای آرایش کرده موضوع بسیاری از آثار هنرمندان بخصوص قشر جوان شده. خوشحالم که این کارها همه بفروش برسن، اما این همه ی هنر ایران نیست.و هنرهای سنتی، و از هر چیزی که حس می کنم استفاده می کنم.

از برنامه و گالری های آیندتون بگید؟!
تا الان که چند برنامه را تثبیت کردم. در آبان ماه امسال قرار هست از طرف “آرت کلاب ” در تورانتو کانادا  از آثارم نمایشگاهی خصوصی برپا بشه. همینطور توسط شرکتی در کانادا برخی از آثارم روی تی شرت چاپ میشه. و فروردین سال 93 که نمایشگاه دیگه ای در کراچی هست، البته در کنار هنرمند سریلانکایی که پیشتر باهم کار مشترک داشتیم. چند پروژه دیگه هم دارم که منتظر گالری مناسبی هستم تا بتونم در اونجا اجرا کنم.

و حرف آخر؟!
هستند معلمانی که مریدانی دور و برشون جمع میکنن، از این شهر به اون شهر میرن و شهوت شهرت دارن، اما حرف من با هنرجویان و دانشجوهاست. احترام به همه بگذارید اما سعی کنید دنیای خودتون رو کشف کنید و خودتون رو باور کنید. باید عبور کنید و مطمئن باشید در این دنیا به اندازه آثار همه جا هست که اثرتون به نمایش در بیاد. منم ذره خودم رو باور کردم و با درآمدی که از آثارم بدست میآرم سفر می کنم و خوشحالم که امروزه موزه های مهمی هستن که آثارم رو نگهداری می کنن.

حجت امانیمعرفی هنرمنداننسخه نهمنقاش