جیران مهدوی – نقاش
تــجــلــی زندگی در بــستری از رنگ و خـــط و آثار نقاشی جیران مهدوی
جیران مهدوی نقاشی آزاد و رهاست که با عشق نقاشی میکنه. این هنرمند از کودکی به نقاشی علاقه فراوانی داشته و تا امروز نقاشی جزیی جدانشدنی از زندگیشون بوده و حتی تحصیلات آکادمیک خودشون رو هم در این زمینه ادامه دادن. جیران، سبکها و روشهای مختلف نقاشی رو تجربه کرده و حتی زمانی نگارگری کار میکرده. در شانزده سالگی سبک کارهاش رو عوض و کمکم به شیوه امروزی میرسونه و با استفاده از رنگ و فرمهای ناب، به بیان حالات و احساساتش میپردازه و در پس تجارب به دست آمده در سالهای زندگیش، انسان و عواطفش محور اصلی کارهاش میشه. کژنمایی در فرمها و استفاده از رنگهای تند و تخت رو میشه جزئی از شاخصههای بارز نقاشیهای این هنرمند به حساب آورد.
جیران در مورد سبک آثار خودش گفته که: ” محور اصلی نقاشیهام انسان و یا بهتر بگم زن و عواطفش هست که گاهی با حس و هیجاناتی مثل عشق، زیبایی، ترس و حتی عواطف مادرانه خودنمایی میکنه. انگاری که میخواد توجه تمام جهان رو تنها و تنها به خودش جلب کنه و زمانی هم اونقدر ضعیف و آشفته میشه که قلب هر انسانی رو به درد میاره.”
مشاهده آثار و متن کامل در ماهنامه هنرهای تجسمی پان آرت: نسخه سی و دوم پان آرت
چه شد که به نقاشی گرایش پیدا کردین یا چطور این تصمیم رو گرفتین؟
من از کودکی نقاشی میکردم تقریبن پنج سالگی. حتی در خونه مادر بزرگم اتاقی داشتم که کل دیوارهاشو با نقاشیهام پُر کرده بودم. از همون زمان این عشق به نقاشی با من بود و کمکم با بزرگ شدن؛ نقاشی کردن برای من هدفمندتر شد و شکلی جدی گرفت.
در همون دوران کودکی استادی داشتم که در همسایگی خونه مادربزرگم زندگی میکرد؛ آقای کاوه داداشزاده که در زمینه نقاشی کودکان فعالیت میکرد. من از همون سالها تا 13-12 سالگی پیش ایشون نقاشی میکردم. در کلاسهایی که هر روزش با هم کلی فرق داشت و پُـر از شعر و قصه و رنگ و خنده و البته آموزش بود. آموزههایی که امروز تازه در مورد کودکان باب شده. ایشون در همون دوران، بارها و بارها با نقاشیهای شاگردهاشون نمایشگاه گذاشتن و کتابهای متعددی چاپ کردن که نقاشیهای من هم جزیی از اونها بود.
شاید به جرات بتونم بگم که یکی از تاثیرگذارترین انسانهای زندگیم این استاد بودن که با آگاهی کامل، من رو در زمینه نقاشی راهنمایی و تعلیم دادن. به من، نگاه کردنِ درست و جسارت در کشیدن، نوشتن و بیان بصری رو بدون ترس و دغدغه از برخورد و قضاوت دیگران آموزش دادن. به نوعی شجاعت در کشیدن ذهنیاتم رو یاد گرفتم و از همون کودکی یاد گرفتم که نقاشی یعنی بیان افکار و ذهنیات و احساساتم با شجاعت و جسارت و تا به امروز یکی از اصلیترین سرمشق هام همین بوده.
روش کارکردن شما متاثر از کلاس یا استاد خاصی هم میتونه باشه؟
به نظرم به این سوال نمیشه پاسخ قطعی داد. نمیتونم بگم قطعن هست یا نیست. انسان موجودی تاثیرپذیره. بالاخره همهی ما انسانها حتی با زندگیکردن با هم، از همدیگه تاثیر میگیریم. چه ناخودآگاه و چه خودآگاه که با آگاهی کسی رو الگو قرار بدیم. در مورد نقاشی هم همینه. چون شما وقتی حتی یک مجله هنری یا یک کتاب نقاشی یا حتی کتابی مصور رو ورق میزنین، هم متاثر از تصاویر و نقاشیهاش هستین و اونها در ناخودآگاه ذهن شما جا میگیره و در زمان نقاشی هم ممکنه در گوشهای از تصویر به صورت ناخودآگاه جلوه کنه. بهرحال من هرگز به صورت آگاهانه این کار رو نکردم و اگر به روند نقاشیهام نگاه کنید، میبینید که تمامشون روندی مشابه دارن. هر چند کلاسها و اساتید زیادی رو تجربه کردم ولی تاثیر مستقیمی از هیچ کدوم از این اساتید عزیز در کارهام نیست.
مشاهده آثار و متن کامل در ماهنامه هنرهای تجسمی پان آرت: نسخه سی و دوم پان آرت
نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.