لذت مشاهده و خرید آثار هنری، از مواردی هست که هر مخاطب به اون میتونه علاقه مند بشه. چون هر فردی از لحاظ درونی، نیاز به دیدن یک اثر زیبا داره تا بتونه به یک حس آرامش و لذت روحی برسه. در این بین گالری ها وظیفه بسیار مهمی رو دارن. آشناسازی مخاطب با فرهنگ گالری گردی، ارایه آثار مناسب و مارکت صحیح آرت، تنها تعدادی از کارهای مهم یک گالری دار حرفهای هست. در این بین بخاطر گسترش فعالیت جوانان خلاق، آثار مناسبی از این هنرمندان هست که بخاطر مشکلات مالی یا عضویت نداشتن در یک گروه!، متاسفانه هنوز معرفی نشده. در اینجا هست که وظیفه یک گالری برای حل این مشکلات، بیشتر میشه. معدود گالری رو میتونین پیدا کنین که در مارکت یا بازاریابی آرت بصورت تخصصی فعالیت بکنه و از طرفی به کار کردن با جوانان و نمایش آثار اونها علاقه خاصی داشته باشه. جوانان خلاقی که برخلاف داشتن آثاری فوق العاده، به علت نبود رزومهای ویژه یا نداشتن ارتباطاتی خاص! در آرزوی برپایی آثار در یک نمایشگاه مناسب هستن. آثاری که پابهپای هنرمندان خارج از کشور پیش میرن و در مواردی فرای انتظار بینندگان خارجی خلق میشن.
نگارخانه جرجانی، تنها یک نگارخانه ساده نیست. محلی هست برای نمایش آثار همون جوانانی که به دنبال محلی مناسب برای ارائه آثارشون هستن. از اهداف مهم این مجموعه به گفته مدیریت نگارخانه، پویا جرجانی ، گسترش فرهنگ گالری گردی بین مخاطبان و بها دادن به جوانان هست. در ادامه؛ مصاحبهای رو با این مجموعه داریم درباره مارکت آرت، معرفی آثار و دلایل برپایی این گالری که قسمتی از اون با ولی اله جرجانی، پدر پویا جرجانی، انجام شده.
از پیشینه گالری جرجانی صحبت کنید…
[ولی اله جرجانی]: شروع کار گالری جرجانی توسط پسرم پویا، بود که تقریبا از دو سال پیش شروع شد. البته بحث گالری داری و آشنایی با تابلوهای هنری برای من سابقه ای دیرینه داره. سال 59 گالری دیسا رو داشتم که برای تقریبا یک سال فعال بود. بعد از اون وارد حیطه آموزشی شدم. در مواردی هم در گالری سیحون و یا گالریهای دیگه نمایشگاههایی رو با آثار شخصی خودم برگزار کردم. در این بین میتونم به برگزاری گالری و نمایشگاهی از آثار هنری در خارج از کشور اشاره کنم. کلیات انجام این کارها باعث شد تا دید مناسبی نسبت به مارکت هنر بدست بیارم. نگاهی که متاسفانه در ایران معمولی هست و هنوز برای مارکت هنر به صورت حرفه ای کار نشده.
[پویا جرجانی]: قبل از ساخت گالری، پدر؛ آثاری رو در خارج از کشور به نمایش میگذاشتن و فعالیتهای خودشون رو در اونجا ادامه میدادن. اما با دیدن آثار خوب جوانان و اینکه کارهای مناسبی در ایران هم بود، به این فکر افتادیم که یک گالری تاسیس کنیم و آثار جوانان رو معرفی کنیم. البته هدف ما معرفی آثار خوب از جوانان ایرانی بود. البته این واقعا ریسک هست که آثار افرادی رو معرفی کنی که حتی اگر آثار خوبی دارن، اما شناخته شده نیستن. ما الان خیلی از گالری ها رو داریم که با اساتید و طراحان مطرح اقدام به معرفی آثار میکنن، این کار در بالا بردن سطح شناخت مردم از گالری خیلی تاثیر داره، اما هدف ما چیز دیگه ای بود. معرفی طراحانی که کارهای مناسبی دارن حتی اگر گمنام و جوان باشن. باید به این اعتقاد داشت و ما این کار رو انجام دادیم.
برخی از هنرمندان با معرفی آثارشون در گالری شما، مطرح میشن و بعد از مدتی هم میرن. این اتفاق آیا نگرانی برای اعتبار گالری شما بوجود نمیاره؟!
شما وقتی از یک هنرمند صحبت میکنید، در واقع از یک تفکر هم صحبت میشه و تفکر رو نمیشه بنام یک گالری ثبت کرد. وقتی هنرمندی موفق بشه مثل این هست که من موفق شده باشم. حفظ منافع مختلف از راهکارهای زیاد دیگه ای هم امکان پذیره. هنرمند و گالری دار باید باهم به یک تعادلی برسن و برای معرفی آثار، هم گالری دار و هم هنرمند میتونن جنبه های مشترک تجاری و هنری رو بررسی کنن. ما در تمام این مدت سعی کردیم که در مورد معرفی هنرمندان جوان کوتاهی نکنیم. بهرحال وظیفه ما معرفی هست، حالا برخی از این هنرمندان اگر بواسطه معرفی شدن آثارشون توسط ما به شهرت برسن، این مورد برای ماهم افتخار هست.
برخی گالری ها برای رشد اعتبار خودشون، تنها به معرفی آثار خاصی از هنرمندان معروف اقدام میکنن و کمتر به جوانان و آثارشون توجه میکنن. چرا؟!
همه گالری ها از انشعاب محدودی به اسم مارکت هنر استفاده میکنن. گالری های مختلف هم حق دارن که انتخاب خودشون رو نسبت به هنرمندان خاصی ویژه کنن. ما هم در انتخاب هنرمندان روش خاصی رو داریم. انتخاب هنرمندان جوان و همینطور خریداران جوان. البته خریدار جوان به معنای افرادی هست که امکان خرید رو براحتی دارن. باید این فرهنگ رو جا انداخت که خوب دید، آثار خوبی رو ارایه کرد، و خوب خرید. یک گالری میتونه تنها به معرفی آثار یک هنرمند اقدام بکنه. گاهی این رویداد مثبت هم هست. چون گالری دار یک نوع فرهنگ رو هم ایجاد میکنه. چون با معرفی یک هنرمند، باعث میشه تا مخاطبان به هوای دیدن کار اون شخص به گالری بیان و فرهنگ گالری دیدن هم به خوبی رواج پیدا میکنه.
برای ایجاد فرهنگ گالری گردی چه راهکارهایی رو پیشنهاد میکنین؟!
راهکارهای زیادی وجود داره. میشه در قسمتهایی از شهر که رفت و آمد بالاست، تبلیغات رو شروع کرد تا مردم با گالری ها آشنا بشن. گرافیتی، هنرهای خیابانی و روشهای دیگه شاید در مدت کوتاه جواب نده، اما با یک برنامه ریزی بلند مدت میشه فرهنگ گالری گردی رو تقویت کرد. البته مشکلات زیادی هم برای گالری دارها وجود داره و ما واقعا داریم تلاش میکنیم که مخاطب عام رو به سمت گالری ها بکشونیم و دید هنری افراد رو با دیدن آثار مناسب تقویت کنیم. متاسفانه هنوز یادگرفتنِ با احساسِ دیگران زندگی کردن، وجود نداره. خیلی از مخاطبان هنوز به زیبا دیدن و با نگاه دیگری زندگی کردن، عادت نکردن و این مسائل براشون معنی نداره. این موارد در خارج از ایران حل شده؛ یعنی روی مسائل هنری خیلی کار شده. مثلا در خارج ایران زمانیکه فردی میخواد تغییر منزل بده، تابلوهای هنری یکی از اولین مواردی هست که جابجا میشه؛ وسائل غیر ضروری حمل نمیشه. چون اونجا به آرت ورک واقعا دید متفاوتی هست. یه حس نوستالژی بین فرد و تابلوی هنری هست که حتی مانع از فروش اون هم میشه.
همین دید نوستالژی و حس تعلق به آثار هنری هست که باعث میشه یه تابلوی ونگوک هرسال گرون تر بشه و قیمت بیشتری بروی اون بیاد. چون خریدار تنها حس خرید یک تیکه کاغذ رو نداره و واقعا با اون اثر هنری ارتباط برقرار میکنه. این کار خودش یه خلاقیته و پرورش خلاقیت برای مخاطب خیلی مهمه. از طرفی در سیستم آموزشی ما هم هنوز مشکلات زیادی هست. روش تدریس و پرورش خلاقیت در جامعه مدرن امروزی ما، هنوز بر اساس سیستم سالها پیش هست، یعنی چندتا جزوه باید خونده بشه و از روی اونها، تمرینات انجام بشه. متاسفانه این رویداد در دانشکده های ما هم در حال اتفاق افتادنه. خیلی از آثار رو داریم که از روی آثار مدرسه باهاوس کپی شده. مدرسه ای قدیمی در زمینه هنر که الان وجود نداره و متاسفانه کپی کردن، خیلی رواج پیدا کرده و اطلاعاتی که در دانشگاهها آموزش داده میشه، در یک سطح اطلاعاتی کمی هست.
اینکه گروهی از طراحان با گالری ها رابطه دارن و یک گروه خاصی رو تشکیل دادن، آیا باعث رشد گالری گردی و فروش آثار هست یا باعث میشه تا در مارکت هنر نزولی بوجود بیاد؟!
در تمامی دنیا معمولا ارتباط گالری با هنرمندان و موضوع مارکتینگ هنر تعریف شده هست. یعنی مارکت و هنرمند، برای فروش آثار و کسب اعتبار در کنار هم هستن. اما در ایران مارکت بروی آثار هنری و هنرمندان تاثیر میگذاره و این باعث میشه یک اثر هنری از اصالت خودش خارج بشه و بخاطر بحث فروش، به سمت ویژه ای کشیده بشه. مثلا گاهی سبک تابلوها در یک یا چندسال به نقاشی خط تمایل پیدا میکنه یا در زمانی بود که همه آثار مینیمال ارایه میشد. چون گالری دارها به این آثار علاقه نشون میدادن و این روند باعث میشد تا خلاقیت در ارایه آثار کمتر پیش بیاد و یک نوع سبک در مدتی باب بشه. از طرفی خود هنرمندان هم در این موضوع دخیل هستن و باعث میشن تا آثار هنری ارایه شده در یک بازه زمانی، فقط به یک سبک گرایش پیدا بکنه. البته اینکه یک هنرمند بتونه در یک سبک خاص موفق بشه واقعا امیدوار کنندست، اما باید این مساله هم بررسی بشه آیا برای چندسال، حضور یک سبک در آثار هنری به نفع گالری و مخاطبین هست یا نه؟!
از طرفی برخی از هنرمندان ما تونستن با حفظ سبک و تیپ کاری خودشون، راه درستی رو بازکنن و مارکت آثار خودشون رو نشون بدن. یعنی هنرمند در این روش، سبک و استایل کارهای خودش رو پیدا کرده و باعث میشه اعتبار خودش و گالری نمایش دهنده آثار هم بالا بره، مثل آقای افشین پیرهاشمی. این هنرمندان تفکر خاصی دارن و این تفکر اونها هست که باعث فروش آثارشون میشه. پس میشه اینطور بیان کرد که گروهی بودن در ارایه آثار، البته به شرطی که تفکر خاصی داشته باشه؛ در رشد فرهنگ گالری گردی و دادن اعتبار به هنرمند طراح و گالری خیلی مهمه. از طرفی مارکت هنر هم رونق میگیره، چون یک هنرمند با ارایه آثاری در یک سبک با تفکر خاص میتونه باعث جلب مخاطب بشه. مخاطبی که الان در جامعه مدرنیته نیازمند ارتباط با آثار هنری هست.
تاثیر زندگی مدرن در خرید آثار هنری از گالری ها چقدر هست؟!
یک اثر هنری میتونه به عنوان یک دید هنری و یک منبع انرژی باشه. وقتی شما یک اثر هنری رو نگاه میکنین، یک حس خاص درون شما ایجاد میشه به شرطی که هنوز علاقه ای به هنر در وجود مخاطب باشه. زندگی مدرنیته و معاصر رو که الان در آپارتمانها خلاصه شده باید برای مخاطب باز کرد. در قدیم معمولا بحث اشرافیت بود که میشه اونرو در ساخت و نوع معماری منازل پیدا کرد و این اشرافیت باعث میشد تا هنر در انحصار افرادی معین در بیاد. اما الان بحث انسانیت هست. چون انسانیت و داشتن یک روح علاقه مند هست که باعث میشه یک مخاطب برای حس انسانیت، یک تابلوی نقاشی رو در منزلش نصب کنه. اما واقعیت اجتماعی ما این هست که مخاطب هنوز به اون حس زیبایی دست پیدا نکرده و دنیای بدون شعار رو هنوز درک نکرده. مخاطب هنوز نتونسته با چهاردیواری خونه خودش ارتباط برقرار کنه و همین مورد باعث میشه آرام آرام از دنیای هنر فاصله بگیره. ما باید کاری کنیم که حس خوب دیدن و نیاز به یک اثر هنری در مخاطب بوجود بیاد. آرامشی که از دیدن یک اثر به مخاطب دست میده، باید تعریف بشه. در جامعه مدرن هم تعداد گالریها هر روز بیشتر میشه و این باعث ارتباط بیشتر مردم با گالری ها هست.
سود فروش در آثار هنری معرفی شده در یک گالری چقدر مهم هست؟!
مهم سود نیست. ما قبل از هرچیز تلاش میکنیم که رابطه مند بشیم. یعنی یک رابطه صحیح بین هنرمند و گالری ایجاد بشه. موضوع اینجا هست مارکت هنر، با دلالی اتومبیل یا بنگاه املاک فرق میکنه. در مارکت هنر، یک جور عشق و علاقه با آثار هنری هم نیاز هست. حرفه گالری داری از کارهایی هست که باید برای اون چندین سال وقت گذاشت و علاقه ای رو هم در اون خرج کرد. یعنی استراتژی خلق یک اثر هنری و معرفی اون در یک گالری، مارکت خاصی هست که باید با علاقه انجام بشه. هنرمند باید یاد بگیره که ارائه آثار نوعی خلاقیت هم نیاز داره. پس باید هر هنرمندی اول یاد بگیره که با علاقه طراحی کنه و دوم بتونه با گالری ارتباط برقرار کنه. در این حالت سود فروش و مارکت هنر برای گالری و هنرمند بسیار مناسب هست.
برای مدیریتِ بهترِ مارکتِ هنر، میشه یک برنامه ریزی هم تعیین کرد تا فروش آثار بدرستی انجام بشه. این مدیریت میتونه بهصورت برگزاری فراخوان ها در دسته بندیهای متنوعی باشه. وقتی هنرمندان علاقه پیدا میکنن تا در گالری آثار خودشون رو با علاقه ارایه بدن، گالریدار هم استقبال میکنه، چون یک ارتباط بین گالری و هنرمند هست که مارکتِ مناسبی رو در هنر راه میندازه و برای هر دوطرف سود داره.
علاقه مندان برای مشاهده زمان بندی گالری های در حال اجرا، میتونن به آدرس وب سایت گالری جرجانی http://www.jorjanigallery.com/ مراجعه کنند.