پان آرت - نشریه جامعه ی هنری ایرانیان
وب سایت علمی پژوهشی هنر

محمد فدایی – کالیگرافر

582

محمد فدایی : اگر «بیکن» و «محصص» خطاط بودند!

در سالهای اخیر بعضی از هنرمندان نسل‌های نو در هنر ایران کوشش‌هایی را برای شکستن رفتار کلیشه‌ای و تزیینی با خط آغاز کرده‌اند، یکی از این افراد محمد فدایی است که برخورد ساختارشکنانه و جسارت‌آمیزی را با خوشنویسی در پیش گرفته است. «خوشنویسان مشغول کارند» عنوان نمایشگاه‌هایی است که او تا اکنون در آنها آثار و نظرات بحث برانگیزی را ارائه داده است. او در نمایشگاه اول این مجموعه لباس و کفش و کلاه کارگران را پوشید و در نمایشگاه دوم با لباس زندان و دمپایی و سلولی که دیوارهایش با انگشت خطاطی شده بود حاضر شد و در نمایشگاه سوم ابزاری را برای تخریب اثر تزیینی و زیبای خطاطانه در اختیار مخاطب قرار داده بود! فدایی در نوجوانی خوشنویسی را تا دوره ی ممتاز نزد چهره‌های شناخته شده‌ی این رشته مثل امیراحمد فلسفی دنبال کرد اما با ورود به دانشگاه ابتدا به گرافیک و سپس به نقاشی پرداخت. او فارغ التحصیل رشته‌ی فلسفه از دانشگاه تهران و گرافیک مطبوعاتی از مرکز تحقیقات و رسانه‌هاست و مقالات تخصصی متعددی درباره‌ی گرافیک و بررسی رساله‌های کهن خوشنویسی نوشته است. حرف‌های صریح او که به اعتراف خودش ناامیدانه تلاش دارد از «انحطاط خوشنویسی و ابتذال نقاشیخط» بگریزد، صحبت ما را از سابقه و کارهای او به گفتگویی تخصصی درباره‌ی خوشنویسی و نقاشیخط کشاند.

مشاهده آثار و متن کامل در ماهنامه هنرهای تجسمی پان آرت: نسخه سی و نهم پان آرت

محمد فدایی کالیگرافر

چه شد که عنصر اصلی آثار شما فرم‌های نوشتاری یا خوشنویسانه شدند؟
من تا دبیرستان و دوره‌ی ممتاز با خط مانوس بودم، اما از سال‌های میانی دبیرستان به بحث‌های نظری علاقمند شدم و در ذهنم علت وجودی هنرهای سنتی از جمله خوشنویسی در جهان معاصر به زیر سوال رفت. با ورود به دانشگاه و رشته‌ی فلسفه پرهیز جدی من از خط آغاز شد و این مصادف بود با داغ بودن تب تجدیدنظرطلبی و اصلاح‌طلبی در سنت‌ها و باورها و سیاست و رونقِ بخش «اندیشه» در نشریات و بر سر زبان افتادن «رئالیسم انتقادی». در دوره‌ی دانشجویی و در فضای پرشور و حال آن سال‌ها به‌خاطر علاقه‌ای که به رویکردهای انتقادی داشتم، جذب تصویرگری و گرافیک مطبوعاتی شدم. با استقبالی که از کارهایم شد به رشته ی گرافیک مطبوعاتی وارد شدم و مراوده ی تاثیرگذار با افرادی مثل مرحوم بهمن جلالی و محمد‌علی بنی اسدی از همان‌جا آغاز شد. به‌خاطر علاقه و مطالعه‌ی «گرافیک ایرانی» به موسسه‌ی فرهنگی و هنری قباد شیوا رفتم و طی چند سال یک دوره‌ی کامل آموزشی را آنجا گذراندم. همان‌جا برای رفع کمبودها‌ در طراحی و آشنایی با مدیوم اکریلیک نزد احمد امین‌نظر و مدت کوتاهی نزد مصطفی دشتی بودم و سپس به خاطر احساس نیاز شدید به شناخت رنگ و مبانی آن، کلاس‌های بابک اطمینانی را انتخاب کردم که به التفات بیشتر من به وجه بیانگر خوشنویسی و آشنایی درست با نقاشی مدرن به‌ویژه انتزاع و نقاشی کنشی منجر شد.

آن سال‌ها تایپوگرافی هم خیلی فراگیر شده بود، در آثار‌تان گرایشی به آن نداشتید؟
در تمام آن سال‌ها مطلقن در کارهایم عناصر نوشتاری ظاهر نمیشد و این پرهیز چنان سرسختانه بود که مراقب بودم تا حد ممکن در سفارش‌های گرافیکی وجه تصویری بر عناصر نوشتاری غلبه کند و به شدت از بیماری تایپوگرافی‌زدگی بیم داشتم. اما بنا به ضرورت، به طراحی قلم‌هایی مثل «شمایل» و «سیمین» هم پرداختم و یا «سیاه‌مشق‌»هایی را با حروف تایپی ساختم که ساختار شبکه‌ای داشتند و در آنها بر فضای منفی و حفره‌های داخل و مابین حروف تاکید و توجه بیشتری داشتم که از آنها در آثار چاپی‌ام استفاده میکردم و بعدها در نقاشی‌هایم نیز ظاهر شدند. اما از انتهای دهه‌ی هشتاد که نشریات و ناشران از رونق افتادند و جای تصویرگری «ادیتوریال» و Graphic Commentry را کارتون‌های روزمره یا طراحی از چهره و استفاده از عکس گرفت و در طراحی جلد کتاب‌ها هم بازی با حروف رونق گرفت، زمان کوچ یا خلوت‌نشینی بود…

مشاهده آثار و متن کامل در ماهنامه هنرهای تجسمی پان آرت: نسخه سی و نهم پان آرت

محمد فدایی کالیگرافر محمد فدایی کالیگرافر محمد فدایی کالیگرافر

نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.