پان آرت - نشریه جامعه ی هنری ایرانیان
وب سایت علمی پژوهشی هنر

آرش تنهایی – طراح گرافیک

0 501

آرش تنهایی؛ 24 دی 1360 در تهران به دنیا اومد، در کودکی پدر و مادرش او را با افسانه‌های کودکان و قصه های دو چهره ی بزرگ فرهنگ و ادب ایران احمد شاملو و صمد بهرنگی آشنا کردن. با شروع به خوندن؛ فضای آرام کانون پرورش فکری کودکان جایی بود که در اون فرصت مطالعه و تماشای بهترین کتابهای کودکان و نوجوانان رو پیدا میکرد. در چهارده سالگی پس از شرکت در یک نمایشگاه گروهی نقاشی، برخلاف مخالفت خانواده؛ وارد هنرستان مالک اشتر و تحصیل در رشته گرافیک شد.

764,765,766,767,768,769,770
بعد از تموم کردن هنرستان با چند تن از دوستانش (فرشید پارسی کیا و مهدی فاتحی و …) گروه هنری پاساژ رو تاسیس کردن. برگزاری چندین نمایشگاه نقاشی و گرافیک رو در اون گروه تجربه کرد ( 1377/1383 ) ؛ ادامه تحصیلاتش در کاردانی گرافیک، اون رو با دنیای بزرگتری آشنا کرد؛ آشنایی با طراحان بزرگ گرافیک جهان، سیسلویچ، لنیتزا و گلیزر.  هجده ساله بود و شیفتهی پوستر های تئاتر لنیتزا و آرزوی طراحی پوستر های تئاتر. پس از خدمت به وطن؛ وارد دانشکدهی هنرهای زیبا، قدیمی ترین دانشکدهی هنر ایران شد  و اونجا بر خلاف انتظار به جای گرافیک؛ تئاتر خوند، برای نزدیک تر شدن به دنیای پوسترهای تئاتر .
در دانـشــکدهی هنرهای زیبـا به هـدفش نزدیــک شـد. طراحی اغلب پوسترهای فرهنگی و تئاترهای دانشجویان این دانشکده و بقیه دانشکدهها رو انجام داد. در 23 سالگی  اولین کارگاه گرافیکش رو در طبقه دوم یک خونهی قدیمی راه انداخت، به همراه یکی از دوستانش (میثم مقصودی). سفارش طراحی جلد کتاب؛ پوسترهای رویدادهای فرهنگی، بزرگداشتها ، نمایشگاهها و … بیشتر شد. مدیریت هنری جشنواره تئاتر فجر و برگزاری نمایشگاه 25 سال پوستر تئاتر و انجام سفارشهای مهمتر و بزرگتر. طراحی پوستر برای نمایشگاههای سفارت کشورهای مختلف (فرانسه، ژاپن و انگلستان) در دانشگاه تهران، طراحی برای رویدادهای فرهنگی شهرداری تهران، فرهنگستان هنر و انجمن نقاشان، نام اون رو به سر زبانها آورد. در کنار اینها، نوشتن مقالهها و یاداشتهایی پیرامون گرافیک ایران و معرفی طراحان پیشگام و گهگاه فراموش شده رو در مجله تندیس انجام داد. تدریس گرافیک در هنرستان و دانشگاه، نوشتن کتابهایی درباره مرتضی ممیز و کامران کاتوزیان، دو تن از استادان بزرگ گرافیک ایران از دیگر فعالیتهاش بوده. آرش تنهایی در سال 1391 کتابی از مجموعه پوسترها و مقالاتش رو با عنوان “ سی سال تنهایی “ منتشر کرد و همزمان نمایشگاهی از پوسترهاش در خانه هنرمندان ایران برگزار کرد.در همون سال جایزهی اول طراحی پوستر تئاتر رو از جشنواره تئاتر فجر دریافت کرد. آرش هماکنون در کارگاه شخصی خودش در  تهران سرگرم طراحی پوستر، جلد کتاب، مجله و کارهای مورد علاقهاش در طراحی گرافیک و تدریس پوستر و نوشتن مقالات پیرامون گرافیک ایران هست.

آرش تنهایی – طراح گرافیک

آرش عزیز، از خودتون صحبت کنید
از کودکی به کتاب علاقه داشتم. و یکی از طرفداران کتابهای کانون پرورشی بودم و با دقت زیادی تصویرسازی های اون کتابها رو نگاه می کردم و به خاطر دارم . مثل تصویرسازی های کلاغ ها ی” زرین کلک” با اثر انگشت، کار های فرشید مثقالی،  نیکزاد نجومی،  ضیا الدین جاوید، قصه های قرآن مرتضی ممیز و … .
بعد از دوران ابتدایی و راهنمایی  ، به هنرستان مالک اشتر رفتم. هنرستان بخاطر محیط و جو خوب  و رقابتی سازنده که بین  هم دوره هایم وجود داشت ؛  دوران  جالب و کم نظیری  بود. گروهی  بودیم که رقابت زیادی درمطالعه و کار با هم داشتیم مثل فرشید پارسی کیا،  مهدی فاتحی ، بهمن ریاضی فر  ، ایمان صفایی، پویا پارسا مقام. از دل بچه های اون کلاس گروهی به اسم ” پاساژ”  تشکیل دادیم و چند نمایشگاه برگزار کردیم . بعد از کاردانی گرافیک و سربازی  در نیروی زمینی ارتش ، در  دانشکده ی هنر های زیبا تئاتر خوندم.
تحصیل تئاتر برای من چند نتیجه داشت. باعث شد پوسترهای تئاتر بیشتری سفارش بگیرم، یکی از آرزو های بزرگ ام که به خاطر اون تئاتر خوندم   و دیگه اینکه تئاتر به نوشتن من خیلی کمک کرد. چون خوندن نمایشنامه و  ادبیات نمایشی خیلی به سبک نگارشم و راحتی نوشته ها و مقاله هام کمک کرد.

چه دلایلی باعث شد تا آرش تنهایی به طراحی پوستر تئاتر رو بیاره
اول از همه یک مورد رو بگم که من خیلی هم خوشحال نیستم که من رو فقط به عنوان طراح پوستر تئاتر بشناسن. هرچند من عاشق طراحی پوستر برای تئاتر، سینما، نمایشگاه های تجسمی،  موسیقی و اگه امکانش باشه  باله و اپرا  هستم. اما طراحی پوستر تئاتر یکی از علاقه های من  هست و نمی خوام بقیه علاقه هام فدای این موضوع بشن. البته جامعه دوست داره به افراد اتیکت بزنه ، اما من دوست ندارم.
من برای هر سفارشی پوستر طراحی  می کنم. (هر سفارشی که در تضاد با انسانیت و ارزش هام نباشه)  هیچ فرقی نمیکنه که موضوع پوستر فرهنگی، تجاری یا اجتماعی باشه. اینکه چرا بین کارهای من پوسترهای تئاتر خیلی بیشتر به چشم میاد، دلایل زیادی داره . دوستان زیادی این حرف رو به من زدند که  “تو ادبیات و تئاتر رو میشناسی، چرا فقط پوستر تئاتر کار نمی کنی؟!” این حرف رو از خیلی های دیگه هم شنیدم. دلیل دیگه هم این بود که اهالی تئاتر من رو به مرور شناختن و کار های من رو دوست داشتند ، یه زبان و یه فهم مشترک بین ما وجود داشت که به ارتباط کمک می کرد،  به خاطر همین برای بیش از ده – پانزده گروه و کارگردان  تا به امروز پوستر طراحی کردم که این همکاری ها  معمولا ادامه دار هست . کم کم این پوسترها و سفارش ها  بیشتر و  بیشتر شد و  موفقیت هایی رو برای من به همراه آورد، و خب هیچوقت دلم نمیاد سفارش طراحی پوستر برای یک تئاتر خوب و هنرمندانه رو رد کنم  ، حتی اگه در آمدی به اندازه ی یک پنجم یک سفارش دیگه داشته باشه   و  بعد از مدتی راه و روش خودم رو  پیدا کردم. و تا به امروز رسیدم.

آرش تنهایی – طراح گرافیک

روشهای مختلفی در ایده پردازی هست. برای رسیدن به بهترین ایده در طراحی پوستر شما از چه شیوه هایی استفاده میکنین؟!
مهم اینه که هدف از طراحی، فروش کالا یا خدماته. اگر من بخوام پوستری در مورد یک موضوع بزنم، باید نسبت به اون کالا آگاهی نسبتا خوبی داشته باشم. در مورد تئاتر هم من اول اطلاعاتی رو کسب میکنم، مثل متن نمایشنامه، شیوه اجرا، مخاطب تئاتر و … برای مثال پوستری کار کردم برای نمایشنامه “افسانه آه” که تئاتری برای سنین بزرگسال هست، ولی عروسکی اجرا میشه. در کل برای هر موضوع تئاتر حتی با توجه به تعداد تماشاگر و نوع مخاطب، روش های مختلفی رو انتخاب میکنم. من به  متن خیلی علاقه دارم ، تا اونجایی که شاید  متن رو چندین بار بخونم اما تمرین  رو یکبار میبینم تا نوع نگاه کارگردان به متن رو متوجه بشم. بعد بر اساس متن، اجرا و برداشت هایی که داشتم طرح پوستر رو آماده میکنم.

بعد از مدتی طراحان به یک سبک ویژه میرسن. برای آرش تنهایی آیا سبک خاصی وجود داره یا حتی از سبک افراد دیگه ای میشه در کارهای شما اشاره هایی رو پیدا کرد؟
در این مورد بنظرم دیگران باید نظر بدن. چون بیننده میتونه کارهای من رو محک بزنه و ببینه که آیا من به یک سبک مستقل رسیدم یا نه. اما دوستانم معمولا این مورد رو به من گفتن که در لی اوت و چیدمان میشه پوسترهام رو از دیگران تمیز داد. اما به شخصه، آگاهانه تلاش نکردم که به یک سبک خاص برسم. با متن، تصویرسازی و لی اوت سعی کردم که پوستر به معنای موضوع نزدیک باشه.
این نکته رو باید بگم که موضوع برام خیلی مهمه. سعی میکردم بر اساس موضوع و سفارش به یک ایده درست برسم. در اجرای کار هم روش مشخصی دارم، چون در طراحی و خط گذاری سعی می کنم!از خطوط ضخیم استفاده کنم. چون فکر میکنم تصویر  باید به مخاطب بگه که “به ما نگاه کن!”. از این موضوع لذت میبرم که  پوستر هام دیده بشن و با مخاطب ارتباط برر قرار کنن. و همیشه سعی کردم که در کارهام به سمت جلب توجه  پیش برم.

در مورد فونت چطور در پوسترهاتون استفاده میکنین؟! آیا فونت کاربردی مشخصی دارین یا فونت رو خودتون طراحی میکنین؟!
ساخت فونت، کار طراح فونت هست. مثلا “دامون خانجانزاده” تلاش  زیادی در این زمینه میکنه که حتی یک رشته تحصیلی خاص در مورد فونت بوجود بیاره. اما باید بپذیریم درکل، هر طراح گرافیکی  طراح فونت نیست ،این یک تخصصه که نیاز به تجربه و دانش زیادی داره . اما مهم اینه که طراح  درست از فونت  استفاده کنه . طراح فونتی رو انتخاب میکنه و بر اساس موضوع، در اکثر نقاط دنیا هم همینطوره. طراح فونت و طراح گرافیک هر کدوم در جای خودشون باید قرار بگیرن ( البته طراحانی هم داریم که هر دو کار رو انجام میدن ) . من در پوسترهام فونتهایی رو انتخاب میکنم که خوانایی خوبی داشته باشن، فونتهایی رو هم نسبت به تناسب پوستر دوباره اجرا میکنم، چون بعضی از فونتها با روحیه پوستر سازگار نیست و نیاز به کمی اصلاحات داره. اما در کل هرجا هر فونتی که مناسب باشه و به کارم بیاد استفاده میکنم.

رشته شما تئاتر بوده و طبیعتا در این رشته مهارتهای زیادی دارین. در مورد پوستر تئاتر یا نقد پوسترهای تئاتر آیا کتابی نوشتین؟!
تجربه ی من در تئاتر زیاد نیست ، نوشتن یک نمایشنامه و چند کارگردانی اجرای دانشجویی اما به  تاریخ تئاتر و پوسترهای  تئاتر و تاریخ طراحی گرافیک علاقه مندم  و کتابی در دست تهیه دارم که  اسم “پوسترهای نمایش در ایران” رو براش انتخاب کردم ودر مورد پوسترهای تئاتر، باله و گونه های مختلف نمایش در اون صحبت کردم. البته این کتاب شش سالی هست که مشغول گرد آوری  و کار روی اون هستم  و امیدوارم امسال این کتاب چاپ بشه. این کتاب یک آلبوم صرف نیست و اطلاعات تاریخی در مورد طراحی پوستر تئاتر  در اون  وجود داره و هم تصویری از  پوستر هایی کمتر دیده شده  و یا  برای اولین بار بعد از هفتاد – هشتاد سال دیده میشه، از منابع و آرشیو های مهمی در تهیه این کتاب استفاده کردم.

آرش تنهایی – طراح گرافیک

از آثار و کتابهای دیگه ای که در برنامتون هست بفرمایین
کتابهای مختلفی کار کردم. مثلا کتابی در مورد زندگی و آثار مرتضی ممیز، کارنامه هفتاد سالگی کامران کاتوزیان که قبلا نوشتم و ” سی سال تنهایی ” مجموعه پوستر ها و مقاله هام و باید بگم که این کتاب همزمان با تولد سی سالگی من ، توسط نشر ” ایده ” منتشر و باعث همکاری بیشتر من با نشر ایده شد.

خیلی از طراحان گرافیک قدیمی ما، کمتر با نرم افزار کار میکنن. شما برای اجرای نهایی یک اثر در کامپیوتر، خودتون دست بکار میشین یا از اپراتور استفاده میکنین؟!
شاید باورش سخت باشه، اما من حتی اتودهام رو هم در کامپیوتر میزنم چون کارهام خیلی دستی به نظر میرسن. البته گاهی در ماشین ، در مطب دندان پزشک و … یا محیطی که دسترسی به کامپیوتر نباشه، یک دفتر یادداشت دارم که ایده هام رو در اون طراحی میکنم؛ اما خیلی اوقات مراحل اتود تا اجرا رو در کامپیوتر انجام میدم. من و خیلی از دوستانم نسلی هستیم که با کامپیوتر بزرگ شدیم و با اون ارتباط  راحتی داریم. البته مقهور کامپیوتر نیستم.  نباشه هم هیچ اتفاق خاصی نمیفته ؛ فکر می کنم گلیزر میگه:  “تاثیر کامپیوتر در آشپزی مثل تاثیر ماکرویو تو آشپزی میمونه ؛ مهم آشپزه .”

در مورد تدریس چه فعالیتهایی داشتین؟! تدریس پوستر تئاتر هم انجام میدین؟!
در چندین  آموزشگاه ، هنرستان ، دانشگاه  تدریس کردم و می کنم  ؛ هرچند برای من مهم دیزاینه  اما اغلب پوسترهای رو تدریس میکنم.  چرا که در بقیه رشته ها مدرسان بهتری وجود دارن ، که طراحی پوستر به من میرسه و من سعی می کنم کاری رو انجام بدم که علاقه ، دانش کافی و مهارت انجام شو دارم .

یه نقد صادقانه. در خیلی فراخوان ها افرادی هستن که کارهای مناسبی ندارن، اما به عنوان نفر برتر انتخاب میشن. برای حل این مشکلات چه کاری میتونیم انجام بدیم؟!
شرکت در جشنواره یا فراخوان ها مثل لاتاری یا یک جور قمار هست. و غیر قابل پیش بینی هست. تعدادی داور انتخاب میشن که سلایق و علاقه های مختلفی دارن و این  سلیقه ها علاقه های شخصی روی انتخاب کارها خیلی اثر میگذاره. خود من یادم نمیاد که از چه تاریخی در فراخوانها شرکت نکردم. به کارم اعتقاد داشتم و نیازی نمی دیدم که در مسابقه ای شرکت کنم و کارهام رو معرفی کنم. اما در هر فراخوانی شرکت می کردم ، به داوری به عنوان بخشی از فراخوانی که خونده و طبق اون شرکت کرده بودم احترام می گذاشتم .

خیلی از هنرمندان هستن که در شهرستانها ساکنن. کارهای خوبی دارن اما بخاطر کمبود مشکلات نتونستن خودشون رو بدرستی نشون بدن. چه راه حلی میشه برای این مشکل پیشنهاد کرد؟
مشکلات جامعه ما خیلی زیاده یکی دو تا نیست . از جمله این موضوعی که مطرح کردی و این خیلی دردناکه. خود من یک طراحی رو می شناسم که تو شهر شون  نه سالن تئاتری هست، نه امکاناتی در حد تهران ولی اون طراح خیلی خوبیه . متاسفانه در مواردی واقعا به صورت شخصی نمیتونیم کمکی به بعضی از دوستان بکنیم. واقعا امکانات به طور ناعادلانه ای در تهران توزیع شده؛ از جمله فرهنگسراها، گالری ها یا نمایشگاه ها و این اتفاق رو ما نمیتونیم به این راحتی حل کنیم و فقط میتونم بگم متاسفم که کارها به این نحو هست. در آبادان که شهر صنعتی ما هست یا اصفهان که پایتخت ما بوده، اونقدر توزیع امکانات نامناسب بوده که هرکسی فکر میکنه برای پیشرفت باید حتما به تهران بیاد. من واقعا حق میدم به این دوستان که برای پیشرفت بیشتر به جاهای بهتری مهاجرت کنن این  نیاز به یک برنامه ریزی و عزم ملی داره و  فقط هم مربوط به هنر نیست ؛ پزشک ها ، مهندس ها و … هم دوست دارن در شهر شون امکاناتی در حد تهران باشه و این متاسفانه وجود نداره . راه حل ها و پیشنهاد هایی وجود داره اما کو گوش شنوا .

ارسال یک پاسخ