شیرین بابازاده – نقاش
استفاده از نمادهای باستانی در بیانی متفاوت از آثار شیرین بابازاده
شیرین بابازاده فارغ التحصیل رشتهی گرافیک هست. ایشون مدت هشت ساله که بصورت تجربی و خودآموخته نقاشی رو شروع کرده. انعکاس علاقهی ایشون به اسطوره در آثارش پیداست و کارهاشون در امتداد پرسشها و اندیشههای هستی شناسانهی او هستن که از ذهن به عین در اومده. بنا به گفتهی شیرین، اسطورهها دریچهای برای شناخت و کسب بصیرت هستن و ایشون سعی به این داره تا آثارش گامی در جهت تکامل و تعالی باشه و بتونه با تاثیر گذاری احساسی بر مخاطب، حسِ یگانگی رو تقویت کنه. استفاده از نمادهای اسطورهای و گاهن ایرانی در فضایی متفاوت، یکی از شاخصههای کار ایشون به حساب میاد و علاقه وافری که این هنرمند به رنگ داره، باعث شده جذابیت و مخاطبپذیری آثار ایشون بیشتر هم باشه. شیرین در مورد نگرش خودش به نقاشی گفته که: ” نقاشی شیوهی بیانی منه که خودش رو در قالب مضمون، فرم و رنگ نشون میده و به زبان خیلی ساده میتونم بگم که هیچ چیز مثل رنگ حال منو خوب نمی کنه.”
مشاهده آثار و متن کامل در ماهنامه هنرهای تجسمی پان آرت: نسخه سی و چهارم پان آرت
چرا نقاشی و چطور شد که به این هنر علاقه مند شدید؟
در کودکی، نقاشی یکی از انتخابهای اولیه و خودآگاهم نبود. سالها علاقه به شاخههای هنری مختلف باعث شد دست به تجربه در زمینههای متفاوتی بزنم. اما خوب به خاطر دارم در کلاس سوم دبستان وقتی برای اولین بار موضوع انشاء این بود که “میخواهید در آینده چه حرفهای داشته باشید؟” با چه شوقی به کاغذ خیره شدم و بعد نوشتم: نویسنده – جهانگرد
اما زمان به آرامی قلمم رو از حروف به اشکال کشوند. در دانشکده، گرافیک خوندم و چند سالی در این زمینه کار کردم. در همون زمانِ تحصیل بود که به تصویرسازی علاقمند شدم و چند کار کودک انجام دادم که داستانش رو هم خودم نوشتم. اما به این دلیل که میخواستم آزادانه کار کنم، کمکم به فضای نقاشی وارد شدم. اما اکثرن در فضایی بین تصویرگری و نقاشی قدم برداشتم. در نهایت متوجه شدم که تمایل به خلق و ساختن از هر چیزی، در من قویتر هست و غنای روحی بیشتری رو برام ایجاد میکنه. نقاشی شیوهی بیانیِ منه که خودش رو درقالب مضمون، فرم و رنگ نشون میده و به زبان خیلی ساده میتونم بگم که هیچ چیز مثل رنگ حال منو خوب نمی کنه.
حضور زن و فرمهای گیاهی در کنار رنگهای گرم رو بر چه اساس و تفکری انجام میدین؟
حضور زن در آثارم از یک واقعیت ساده نشات میگیره و اون هم چیزی نیست جز اینکه من یک زن هستم. کارهام بر اساس دغدغههای شخصی و سوالاتی هست که ذهن هر آدمی رو درگیر میکنه و از اونجا که من زندگی رو در جایگاه یک زن تجربه میکنم، علاقمندم که اون رو از همین زاویه منعکس کنم. زن در اساطیر، نماد زایش و باروری بوده و مادرِ زمین خطاب میشه. من حس میکنم که همبستگی زنها با طبیعت بسیار قوی هست و همین باعث شده فرمهای گیاهی در کنار زنها در اکثر کارهام حضور داشته باشن؛ چه بصورت واقعی، چه نمادین و یا به عنوان نقش و بافتِ لباس. حضورشون حسی از زنده بودن و روح حیات رو برای من القاء میکنه. هرچند که ما دچار جدا انگاشتگی از سایر مخلوقات شده باشیم؛ ولی در حقیقت، جزئی از یک هستی یکپارچه هستیم و من سعی میکنم این رو به شیوههای مختلف به خودم یادآور بشم…
مشاهده آثار و متن کامل در ماهنامه هنرهای تجسمی پان آرت: نسخه سی و چهارم پان آرت
نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.