فراز صیادی اسکویی – تصویرگر سه بعدی
از کارگردانی انیمیشن تا حضور در دنیای تصویرسازی با آثار فراز صیادی اسکویی
فراز صیادی اسکویی هنرمند کوشایی است که با حضور در دنیای تصویرسازی سه بعدی توانسته خلاقیت و مهارت خود در ایدهپردازی، اجرا و رندرینگ مناسب به اثبات رساند. خاطرات این هنرمند با بررسی فیلمهای آپارات هشت میلیمتری آغاز شد. زمانی که انیمیشنهای کاغذی و فیلمهای قدیمی باعث علاقهمندی افراد به پویا نمایی و رویا پردازی سه بعدی میشد. فراز با حضور در هنرستان هنرهای تجسمی و فعالیت بسیار در زمینه سه بعدی توانست راه خود را برای تصویرسازی در این حیطه باز کند. گرایش این هنرمند با اینکه در ابتدا به سمت کارگردانی انیمیشن بوده اما بعد از زمانی به نرمافزار علاقهمند شده و با حضور در کلاسهایی مختلف راه خود را در تصویرسازی سهبعدی پیدا کرد. فراز صیادی اسکویی تنها تسلط به نرمافزار را برای موفقیت کافی ندانسته و حضور در کلاسهای تئاتر، روانشناسی و بررسی فیلمها و آثار هنرمندان بزرگ جهان را در رسیدن به موفقیت کامل لازم میداند. مهارت در طراحی و البته نحوهی انتقال احساس به مخاطب از رموز موفقیت این هنرمندان جوان به شمار میرود.
مشاهده آثار و متن کامل در ماهنامه هنرهای تجسمی پان آرت: نسخه سی و هفتم پان آرت
فراز عزیز، چه طور شد که به دنیای دیجیتال و هنر سهبعدیسازی علاقهمند شدید و ریشه این موضوع از کجا بود؟
این خاطره مربوط به سنین چهار، پنجسالگیام میشود و جزو معدود خاطراتیست که از آن دوران به طور شفاف به یاد میآورم و ماجرای هیجانانگیز آن روز هرگز از خاطرم پاک نمیشود. در دوران کودکی، هیچ علاقهای به برنامه کودک نشان نمیدادم و طبق گفته خانواده، تماشا کردن کارتون برایم خسته کننده بود و بیشتر اوقات با نقاشی کردن خودم را سرگرم میکردم. وسایل نقاشیام را در یک کیف کوچک قرمز رنگ با طرح چهارخانه نگه میداشتم. یک روز صبح که مشغول نقاشی کردن بودم، مادرم کنارم نشست و گفت: “دوست داری یه چیزی توی دفتر یادداشتت بکشم؟!” من هم با کمال میل قبول کردم. مادرم دفترچه را برداشت و یک فیل کوچک، گوشه پایین سمت راست صفحه کشید. همین کار را در صفحه بعد نیز تکرار کرد، اما اینبار خرطوم فیلم کمی بالاتر آمده بود. همین روند را تا صفحه آخر ادامه داد. بعد دفترچه را در دست گرفت و آن را با سرعت ورق زد. در همین لحظه یک جادو اتفاق افتاد. فیل خرطومش را بالا برد. آب از درون خرطوم فواره کرد و بعد دوباره آن را پایین آورد. من مات و مبهوت این اتفاق بودم که مادرم گفت:”کارتون اینجوری درست میشه!” و از همان روز نگاه من به کارتون عوض شد و نقاشی کردن جایش را به درست کردن فلیپ بوک داد.
چندین سال با فلیپ بوک خودم را سرگرم کردم و سعی داشتم اتفاقات جدیدتری را خلق کنم. فریم فیلمهای هشت میلیمتری آپارات داییام را ساعتها نگاه میکردم و سعی داشتم میزان تغییر در هر فریم را پیدا کنم. اما منابع بیشتری برای یادگیری نداشتم. کتابهای دوران دبستانم اول فلیپبوک بود بعد کتاب درسی تا اینکه در چهاردهسالگی یک کامپیوتر خریدم و چند نرمافزار ساخت انیمیشن را بروی آن نصب کردم. در آن سالها هیچ منبع آموزشی خوبی وجود نداشت و دسترسی به اینترنت هم تنها با صدای امیدبخش “خر خر گیششش!” مودم دایلآپ امکانپذیر بود. حدود دوسال با 3D Max کار کردم. سپس وارد هنرستان هنرهای تجسمی شدم و سعی کردم آموختههایم را وارد دنیای دیجیتال کنم و با پیشنهاد یکی از اساتیدم نرمافزار Maya را شروع کردم.
کمی در مورد تجربه های کاری که در زمان و اجرای آثار کسب کردهاید صحبت کنید…
به طور کلی در هر کار جدیدی که انجام میدهم، تجربیات زیادی چه به لحاظ اجرایی و چه به لحاظ روایتگری به دست میآورم. اما به دو نکته مهم میتوانم اشاره کنم: اول) هنگامی که اثری را به اتمام میرسانم یک هفته به خودم زمان میدهم و به تصویر نهایی نگاه نمیکنم. چون طی یک مدت طولانی ذهنم درگیر این تصویر بوده و این مسئله باعث شده تا قسمتهای زیادی از اشکالات کار را نبینم. بعد از یک هفته کار را از سر میگیرم و شروع به اصلاح اشکالاتم میکنم. دوم) متوجه شدم که همیشه باید خودم را به روز نگه دارم و ابزارهای جدید را تجربه کنم…
مشاهده آثار و متن کامل در ماهنامه هنرهای تجسمی پان آرت: نسخه سی و هفتم پان آرت
نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.