پان آرت - نشریه جامعه ی هنری ایرانیان
وب سایت علمی پژوهشی هنر

بابک بایرامی – طراح گرافیک

0 420

ایده هایی ساده اما عمیق در طراحی پوسترهای گرافیکی

بابک بایرامی هنرمندی هست که فعالیت خودش رو در زمینه گرافیک انجام میده. در اکثر کارهای این هنرمند، ایده هایی ساده اما عمیق مشاهده میشن و نکته جالب چیدمان کارهای ایشون بصورت عمودی و از بالا به پایین هست. استفاده از زمینه ای تیره در آثار بابک بسیار مشهود هست و همینطور انتخاب سوژه های جدید به جهت جدایی از فرمالیستی شدن کار. بابک سعی میکنه با درگیر کردن ذهن مخاطب با آثارش، مفاهیم درونی و بصری کارهای ارایه شده رو تقویت کنه و بقول ایشون: هنر نه برای مردم هست و نه برای هنر. هنر برای همه موجودات جهان هست. در ادامه، مصاحبه اختصاصی مجله هنرهای تجسمی پان آرت رو خواهید خوند با هنرمند بابک بایرامی که راجع به آثار و همینطور نمایشگاه‌هایی که داشتن صحبت میکنن.

بابک بایرامی طراح گرافیک

فعالیت شما در گرافیک و طراحی پوستر از چه زمانی شروع شد؟
برای جواب به این سوالتون باید به طور خلاصه به موضوعی اشاره کنم: باید بگم که در سن 10 سالگی طی اتفاقاتی به مسائلی پی بردم و شدیدا درگیر اون مسائل شدم که پایه ی شکل گیری ایدئولوژی من در سن 15 سالگی شد. ایدئولوژی‌ای که (انسان،آدم،حیوان) نام گذاری کردم. ایدئولوژیم روی اطرافیان و آدم‌هایی با شخصیت های گوناگون امتحان کردم تا مطمئن بشم که در سطح یک ایدئولوژی هست یا نه؛ که شدیدا جواب مثبت داد که مسّر شدم برای تزریقش به جامعه. علاقه شدیدم به دنیای هنر، من رو به این فکر انداخت که میشه با تلفیق ایدئولوژیم با دنیای هنر اونرو به جامعه تزریق کنم. از این رو به هنرستان هنرهای زیبای یزد رفتم و به طور رسمی وارد دنیای هنر و رشته گرافیک شدم. تخصص اصلی من ایده پردازی هنری هستش که در فرمت های مختلف از جمله پوستر شکل می گیره.

فضای اکثر پوسترهای شما با زمینه ای سیاه و بصورت مینیمال ارایه شده. دلیل این موارد چی هست؟
مینیمال عنوان جالبی نیست که عزیزان و منتقدان برای توصیف کارهای من استفاده می کنن. در پوسترهای من ایده‌ها ساده، اما عمیق هستن. فضای سیاه یا تیره یکی از ویژگی های سبک ساختاری کاری هست که ریشه داره تو دوران گذشته تا امروز زندگی یی که دارم.
ساختار کارهام چند ویژگی داره؛ مثل چیدمان عناصر که همه از بالا به پایین یا پایین به بالا هست و یه خط مستقیم تشکیل میدن. لی اوت همیشه 100% تعامل داره با ایده و سوژه و 50% فرم های درونی پوستر تشکیل میده که اکثرا تو باکس هستن و … که شدیدا مخالف فرمالیستی بودن کارها هستم. برای همین هست که تو انتخاب سوژه برای ایده هام از سوژه های ساده جدید استفاده میکنم که همین یکی دیگه از ویژگی کارهام هست که توضیحات طولانی بسیاری داره.

نمایشگاه فیس بوکی شما مخاطبان زیادی داشته. ایده این نمایشگاه چطور و به چه نحوی اجرا شد؟
ایده نمایشگاه فیسبوکی برای اولین بار در جهان بود که بوجودش آوردم و بعد از اون، دوستان دیگه هم سعی کردند تا نمایشگاه فیسبوکی دایر کنند. اما نمایشگاه فیسبوکی یا مجازی تالیف های یک نمایشگاه حقیقی و واقعی رو باید داشته باشه.
من یک ایدئولوژی داشتم که برای اون یک استراتژی طراحی کرده بودم. زمانش رسیده بود که ایدئولوژیم رو در ابعاد گسترده تری تست کنم. اما با شرایط اون زمان نمیشد هم از نظر مالی هم تایید صلاحیت هرکدوم از کارهام.برای همین باید از تخصص اصلیم که ایده پردازی بود استفاده می کردم.
چیزی می خواستم که هزینه نداشته باشه و به ماهیت کارهام بخوره، برای همین تصمیم گرفتم نمایشگاهی تو فیسبوک بذارم. نمایشگاهی که همه می‌تونستن با یک کلیک برن برای بازدید، همیشه باشه، راحت باشه و بطور مستقیم بتونن بازدیدکننده ها با صاحب آثار در ارتباط باشن… این نمایشگاه همه فاکتورهای یک نمایشگاه ایده‌آل رو داره. حتی بروشور یا کاتالوگ هم به صورت ورق خور داره که بازدیدکننده‌ها می‌تونن دانلودش کنن و ورق بزنن و مطالعه اش کنن. توضیح اجرای این پروژه طولانی هستش و در این گفتگو قابل بیان نیست، اما در کتابچه این نمایشگاه بیان شده که دوستان می‌تونن دانلود کنن. اما این نمایشگاه بنیانگذار نمایشگاهای دیگه شد و من از این بابت خوشحالم.

بابک بایرامی طراح گرافیک

نقدی که به اکثر آثار شما گرفته میشه، درک نشدن موضوع کلی در نگاه اول هست. این در صورتی هست که معمولا طراحان با یک نگاه، مفهوم کلی رو به بیننده باید منتقل کنن. نظرتون راجع به این موضوع چی هست؟
بله. این تنها نقدی هست که تا به امروز شده. با توجه به اینکه در دانشگاهای مختلف به نقد و بررسی در اومدن، اما این مجموعه هیچ نقد مفهومی بصری یا ساختاری نشده. در جواب منتقدین همیشه گفتم که: این سوال در مقابل چه جامعه ای هست؟ همونطور که تو مقدمه کتابچه نمایشگاهم عنوان کردم جامعه ایران دچار تنبلی مزمن بصری شده که باعث این اتفاق، خود هنرمندان (که بیشتر هنردوست هستند) و طراحان هستن. چرا مخاطبین خارج از ایران پوسترهای من، این مشکل رو ندارن و راحت‌تر متوجه میشن؟! الان مردم ایران پوستر رو یک سطح کاغذی می دونن که یه عکس در اون هست و یه متنِ ترجیحا درشت در زیرش که رنگشم جیغ باید باشه.همین. اما این پوستر نیست. پس مشکل از مخاطبین هست که ما اون هارو به این روز در آوردیم. هنرمندان یک جامعه سرپرست اون جامعه هستن و رسالتشون ارتقاء سطح جامعه خودشون هست.
هنرمندان افکار و دید جامعه خودشون رو تغذیه می کنن. هرچه تغذیه به جامعه ضعیف تر باشه، جامعه ضعیف‌تر میشه و بالعکس. البته قبل از تست جهانی این نظریه، من در محیط اطراف تست کردم. وقتی تست جهانی انجام دادم اول مخاطبای ایرانی متوجه نمی شدن. ولی الان تو دانشگاهای کشور، با استفاده از این مجموعه از اولین نمایشگاه هنری فیسبوک جهان، به نقد و بررسی و تدریس می پردازن. جدا از این، یک جشنواره داخلی بگین که در اون اکثر آثار هنری باشه تا کار هنری. اینجا باید اشاره بکنم به اعتقاد هنریم:(( هنر نه برای مردم هست و نه برای هنر. هنر برای همه موجودات جهان هست.)) و همونطور که در بخش معرفی سبکم تو کتابچه نمایشگاهم عنوان کردم، من با درگیر کردن مخاطبانم با آثارم سعی می کنم همه مفاهیم درونی و بصریشون رو تقویت کنم .

از سبک چه افراد یا گروه هایی برای رشد خلاقیت خودتون استفاده میکنین؟
در جواب این سوالتون باید بگم تا به امروز هیچ کس الگوی من نبوده و نیست. حتی دنباله رو شخص خاصی هم نیستم. من با تفکرات و ایدئولوژی هنری و غیر هنری خودم مسیر رو طراحی و برنامه ریزی کردم. اما باید بگم روی جامعه مطالعه می کنم. نه با خوندن کتاب و مقالات. بلکه با زندگی کردن مابین اقشار مختلف جوامع. در کودکی مدت کوتاهی با کودکان کار بودم و بخشی از لحظه ها رو با اونا و کارشون می گذروندم که این دوره باعث شد در 10 سالگی جرقه ایدئولوژیم رو بوجود بیارم که پوستر (من کی هستم؟) الهام گرفته شده از اون دوره زندگیم هست. “من یک انسانم” ، جمله ای که برای معرفی بیوگرافیم در همه جلسات رسمی و غیر رسمی عنوان می کنم و تمام لحظه های زندگیم مطالعه روی افراد جوامع بوده و خواهد بود.

برنامه های آینده شما برای حضور در جشنواره یا نمایشگاه ها چی هست؟
خیلی از دوستان منتقد این سوال رو میپرسن اما جوابی که می شنون این هست که: من برای جشنواره ها کار نمی کنم. من برای موجودات جهان یک اثر خلق می کنم. من خالقم. هنرمندان خالق هستن. هدفم جشنواره ها نیست. بلکه فرا تر از این مباحث فکر و زندگی می کنم و با افتخار میگم عزیزانی که به من و تفکراتم در گذشته می خندیدن، حالا سعی می کنن حمایت کنن و شاهد نتیجه های فعالیت های من هستن. زمانی که شخصی به جشنواره فکر میکنه نهایتا یک کار هنری تولید می کنه که حتما اصطلاحِ کار جشنواره ای رو شنیدید که انجام میدن و شدیدا مخالف این هستم. هنرمند باید یک اثر هنری خلق کنه. فقط یک “اثر”.
در حال حاضر یک تیم تخصصی تشکیل دادم برای پروژه ویدئو آرتم تحت عنوان “فاصله به اندازه یک گره” که داستان زندگی خودم به نمایش در میاره. این تیم تخصصی رو برای اجرای ایده هام تشکیل دادم. از افراد مستعد در تخصص های اجرایی که فرصت معرفی خودشون رو نداشتند اما با استعداد هستن. در نهایت تصمیم دارم طبق استراتژی که اشاره کردم گروهی تشکیل بدم برای یک جنبش هنری داخلی و بعد جهانی. بعد از اکران این ویدئو آرت من و تیم اجراییم ایده های بعدی که همه چیزش برنامه ریزی شده و آماده است برای اجرا. اجرا می کنیم و بعد اکران.

ارسال یک پاسخ