پان آرت - نشریه جامعه ی هنری ایرانیان
وب سایت علمی پژوهشی هنر

نجوا عرفانی – تصویرگر

0 868

تصویرسازی با الهام از رویاهای ناب کودکی

نجوا عرفانی هنرمندی که از تصویرسازی برای به واقعیت کشیدن رویاهای زندگی خودش استفاده میکنه. آثار نجوا ترکیبی است از رویای کودکانه و داستانهای اون دوران در کنار اجرای بسیار مناسب دستی. این هنرمند درباره محدودیت آثار ارایه شده در تصویرسازی اینطور بیان میکنن که: ” امروز در کشور ما با وجود تصویرگران خلاق و تکنیک های متنوع، این هنر محدود به کتب کودک و نوجوان شده، آن هم با تیراژ پایین و محدود. گاه در گوشه وکناری جلد رمانی و یا بیلبورد تبلیغاتی تصویرسازی شده ای می بینیم که کورسوی امیدی در این وادیه داره”.
در آثار نجوا حسی از معلق بودن کاراکترها هست و به نظر ایشون این مورد بخاطر داستانها و فضاهایی بوده که بی زمانی و بی مکانی در اونها نقش داشته و البته شاید به دلیل حس و نوع نگرشی که به این فضای بی نهایت دارند… در ادامه مصاحبه اختصاصی مجله هنرهای تجسمی پان‌آرت رو خواهید دید با هنرمند نجوا عرفانی که در مورد تصویرسازی و آثارشون صحبت میکنند.

مصاحبه با نجوا عرفانی تصویرگر

چطور به دنیای تصویرسازی علاقه مند شدید و این رشته رو انتخاب کردین؟
تصویرسازی برای من به تصویر کشیدن رویاها و واقعیت های زندگی بود، مجالی برای آفریدن و نشان دادن دنیایی که از کودکی با قصه ها و افسانه ها در ذهنم ساخته شده بودن. داستان های پریان و افسانه‌های قدیمی ایرانی و تصاویر کتاب ها، این علاقه را در من ایجاد میکردن. میخواستم جهانی را به تصویر بکشم که اگرچه بازنمایی دقیق زندگی نبود ولی ریشه در حقیقت اون داشت. فرشته هایی که بر روی زمین زندگی میکنن، فصل بهاری که در هیبت انسانی از راه میرسه و گل ها و درخت ها و صخره ها یی که آواز میخوانن، لباس میپوشن و لبخند میزنن… جدال دایمی مهر و کین که همیشه با پیروزی مهر به انتها میرسه.

در کشور ما تصویرسازی بیشتر به معنای طراحی روی جلد کتاب کودکان تعریف شده، این درحالی هست که تصویرسازی زیرشاخه های بسیاری مثل تصویرسازی فیلم، پوستر سینما یا حتی بسته بندی داره. به عنوان یک تصویرگر، نظر شما در اینباره چی هست؟
تنها یکی از کارکردهای تصویرسازی مختص به کتاب میشه. همراهی نوشته و تصویر از قرن های گذشته وجود داشته. کتاب تصویرسازی شده ارژنگ مانی، رساله های علمی و شاهنامه های مصور، نشانگر عمر طولانی هنر تصویرسازی در فرهنگ ما ایرانیان است. با پیشرفت هایی که انسان امروز داشته، نیاز به تصویرسازی از محدوده کتاب فراتر رفته و جنبه های گسترده تری پیدا کرده.
امروز در کشور ما با وجود تصویرگران خلاق و تکنیک های متنوع، این هنر محدود به کتب کودک و نوجوان شده، آن هم با تیراژ پایین و محدود. گاه در گوشه وکناری جلد رمانی و یا بیلبورد تبلیغاتی تصویرسازی شده ای می بینیم که کورسوی امیدی در این وادیه. کمبود و نیاز شدید به این حرفه، خود را به وضوح فریاد میکنه. مثلا در بسته بندی های غیرجذاب محصولات ساخت داخل، برنامه های تلویزیونی فقیر از لحاظ تصویری به خصوص برنامه کودک، طراحی شخصیت های کارتونی، بازی های کامپیوتری، مجلات و روزنامه ها، پوسترها و بیلبوردها و در کل فضای گسترده شهری.

مصاحبه با نجوا عرفانی تصویرگر

محدودیت رنگهای بکار رفته در آثار شما به چه دلیل هست؟ با توجه به اینکه اکثر تصویرسازی ها، از رنگهایی متنوع و جذاب استفاده میکنن…
دنیایی که در افسانه ها روایت میشه با دنیایی که هر روز با چشم میبینیم تفاوت هایی داره. جهان افسانه، ورای جهان مادیه و با زبان نمادها حرف میزنه. خیر و شر در کشمکشی دائمی روایت را به پیش میبرن و همه چیز در محدوده داستان، معنی خاص خود را پیدا میکنه. در فضایی که داستان برای تولد تصویر به من میده، رنگ ها را دارای معنی می‌بینم و با توجه به نیاز و حس روایت دست به انتخاب رنگ میزنم. در جاهایی تنها چند رنگ و گاه متمایل به بی رنگی و سیاه و سفید و در صورت نیاز داستان رنگ هایی متنوع تر و بیشتر.

اجرای ایده و نهایی سازی اثر رو به چه صورت ثبت میکنین؟
در ابتدا یک یا چند پیش طرح برای هر موضوعی میزنم و بهترینش را برای مرحله بعدی که اجرای رنگی است انتخاب میکنم. اکثر کارهای من اجرای دستی دارن و اغلب با اکریلیک روی مقوا یا بوم کار میکنم. سایز کارهایم با توجه به قطع کتاب شکل میگیره و در انتها از کار نهایی عکاسی و یا اسکن انجام میدم و وارد کامپیوتر میشه. در صورتی که نیاز باشه به صورت دیجیتال پس زمینه ای هم به کار اضافه می کنم.

معلق بودن در کاراکترها و فضای کاری تصویرسازی شما بسیار دیده میشه. آیا این بخاطر روحیه کاری شما هست یا بدنبال سبک خاصی هستین؟
داستان ها و فضاهایی که همیشه مرا جذب خود کرده و در حیطه کار تصویرگری به آن سمت کشیده شده ام، افسانه ها و اسطوره ها بودن که به نوعی بی زمانی و بی مکانی رو نقل میکنن. چه هزار سال پیش و چه عصر حاضر، دختر نارنج و ترنج در بالای درختی در ناکجا آباد طلسم دیو شده و یا ایزدبانویی به قصد فتح دنیای زیرین، زره به تن میکنه.
شاید به دلیل حس و نوع نگرشی که به این فضای بی نهایت دارم، کاراکترهایم روی خط زمین قرار نمیگیرن و درگیر زمان و مکانی خاص نمیشن. خط هایم ایستایی تحکم آمیز ندارن و همه چیز در جریان سیال داستان شناور و روان است. فکر میکنم اگر هر کسی که کار هنری انجام میده دنبال تجربه های شخصی خود را بگیره و از چشم خود دنیا را نگاه کنه و تفاوت هایش را با دیگران بشناسه، بعد از مدتی خود به خود فضای شخصی در کارهایش پدیدار میشه که بسیار ارزشمنده و این به معنی از ابتدا پی سبکی خاص را گرفتن نیست.

ارسال یک پاسخ