پان آرت - نشریه جامعه ی هنری ایرانیان
وب سایت علمی پژوهشی هنر

هفت ناگفته درباره زندگی آمادئو مودیلیانی

هفت مورد از زندگی امدئو مودیلیانی که ممکن است ندانید!

0 2,904

هفت ناگفته درباره زندگی آمادئو مودیلیانی

فقیر، درک‌نشده، معتاد به الکل، شهرت و به موفقیت رسیدن پس از مرگ؛ همه در مورد کلیشه‌ی هنرمند کولی زجرکشیده می‌دانند، و هیچکس بیش از امدئو مودیلیانی Amadeo Modigliani دارای چنین خصوصیاتی نبود. او بین دوستانش به «مودی» Modì معروف بود. این لقب از بازی با کلمه‌ی فرانسوی maudit به معنای «نفرین‌شده» گرفته شده است. او خوش‌چهره، باهوش، و مستعد مصرف مواد مخدر بود که در پی آن مشکلات مالی به میان آورد.هفت ناگفته درباره زندگی آمادئو مودیلیانی

آثار مودیلیانی به دلیل ویژگی‌های سبکی، همچون چهره‌نگاره‌هایی با صورت‌های دراز، چشم‌های بدون مردمک و گردن‌هایی قوس‌دار، به راحتی قابل تشخیص است.

او همچنین به دلیل نقاشی شرایط پزشکی شبه-گوارت pseudo-goitre شامل تورم گردن که در نتیجه‌ی انحنای آن ایجاد می‌شود، معروف است. این مورد به عنوان سندروم مودیلیانی Modigliani syndrome شناخته می‌شود.

علی‌رغم تحسینی که امروزه بر آثار مودیلیانی وجود دارد؛ او زندگی سختی را پشت سر گذاشت. او بر اثر بیماری سل در سال 1920 و در سی و پنج سالگی در پاریس از دنیا رفت. او در فقر شدید به سر می‌برد و بر اساس گزارش‌ها، گاهی آثارش را در ازای وعده‌های غذایی معامله می‌کرد. اکنون، همچون داستان بسیاری از دیگر نقاشان بزرگ، آثار مودیلیانی در حراجی‌های مختلف با قیمت‌هایی نجومی به فروش می‌رود.هفت ناگفته درباره زندگی آمادئو مودیلیانی

حدود 95 سال پس از مرگ وی، یکی از نقاشی‌هایش با عنوان «برهنه‌ی لمیده» Nu couché با قیمت حدود 170 میلیون دلار در سال 2015 در حراجی کریستی به فروش رفت و به عنوان یکی از گران‌ترین نقاشی‌های دنیا به ثبت رسید.

در این مطلب به توضیح 7 نکته از زندگی مودیلیانی که ممکن است ندانید می‌پردازیم.

  1. او پیش از تولدش، خانواده‌ی خود را از فروپاشی نجات داد:

خانواده‌ی مودیلیانی در شهر لیورنو Livorno در ایتالیا زندگی می‌کردند و پدرش در این شهر یک مهندس جوان و ثروتمند معدن بود. در جریان یک رکود اقتصادی در سال 1883 این خانواده به ورشکستگی رسید و ثروت آنها نیز به طور قابل توجهی کاهش یافت. مادر تحصیل‌کرده‌ی خانواده، یک مدرسه را به راه انداخت تا با درآمد حاصل از آن اوضاع خانواده را بهبود بخشد.

اما به محض شروع کار، طلبکاران، آنها را به پرداخت بدهی‌شان فراخواندند. از شانس خوش این خانواده، یک قانون قدیمی وجود داشت که بر اساس آن، طلبکار نمی‌توانست تخت خواب زن حامله و هر آنچه روی آن قرار دارد را تصاحب کند.هفت ناگفته درباره زندگی آمادئو مودیلیانی

خانواده‌ی مودیلیانی از این قانون بهره بردند و تمام لوازم ارزشمند خود را روی این تخت و در کنار مادر حامله قرار دادند و در نتیجه، طلبکاران نتوانستند این وسائل را تصاحب کنند. به این ترتیب، امدئو مودیلیانی زمانی که در شکم مادرش بود باعث شد تا خانواده‌اش دچار فقر کامل نشود.

  1. معلم هنرش به او لقب سوپرمن را داده بود:

مودیلیانی آموختن نقاشی را از دوران کودکی آغاز کرد و هنگامی که به بیماری حصبه یا تب تیفوئید دچار شد؛ در هذیان‌گویی‌هایش گفت: که تمام آن چیزی که در این دنیا می‌خواهد این است که نقاشی‌هایش را در کاخ پیتی Palazzo Pitti و گالری اوفیزی the Uffizi در فلورانس ببیند.هفت ناگفته درباره زندگی آمادئو مودیلیانی

زمانی که امدئو از بیماری خود رهایی یافت، مادرش بسیار خوشحال بود و با پی بردن به شور و اشتیاق زیاد پسرش به هنر، او را به شاگردی گولیلمو میکلی Guglielmo Micheli که بهترین استاد نقاشی در شهر بود، درآورد. مودیلیانی زیر نظر میکلی نقاشی منظره، چهره، طبیعت بیجان و اندام برهنه را آموخت و بهترین شاگرد استاد خود شد.هفت ناگفته درباره زندگی آمادئو مودیلیانی

به دلیل استعداد چشمگیر و علاقه‌ی بیش از حد این هنرمند جوان به کتاب «چنین گفت زرتشت» Thus Spoke Zarathustra اثر فردریش نیچه Friedrich Nietzsche که در آن به طور مکرر از یک ابرانسان یا سوپرمن یاد شده است، میکلی لقب سوپرمن را به مودیلیانی داده بود.

  1. او به پاریس مهاجرت کرد و در این شهر زندگی خود را از نو ساخت:

در بیست و چهار سالگی، مودیلیانی به پاریس رفت و در ساختمان باتو لاووا Bateau-Lavoir در محله‌ی مونمارتر Montmartre ساکن شد. ساختمان باتو لاووا برای هنرمندان بی‌پول مناسب بود و پیش از مودیلیانی هنرمندانی از جمله کیس وان دانگن Kees van Dongen و پابلو پیکاسو Pablo Picasso نیز مدتی را در آن اقامت داشتند.هفت ناگفته درباره زندگی آمادئو مودیلیانی

مودیلیانی در پاریس مصمم بود که ظاهرش باید نمایانگر اوضاع خوب گذشته‌ی خانواده‌اش باشد. او لباس‌های مناسبی می‌پوشید و کارگاه هنرش را با پرده‌های مخمل و کپی نقاشی‌های رنسانسی تزئین می‌کرد. به طوری که پس از دیدار با پیکاسو، هنرمندی که لباس کار را می‌پوشید، مودیلیانی ابراز کرد که هیچ چیز، حتی نبوغ، عذری بر ظاهری چنین نامرتب و ژولیده نیست.هفت ناگفته درباره زندگی آمادئو مودیلیانی

بهرحال، یک سال پس از حضور در پاریس، مودیلیانی ظاهر خود را به طور کامل تغییر داد؛ همچون یک هنرمند کولی، لباس‌ها و کارگاهش وضعی نامرتب و آشفته پیدا کرد و او همچنین تعدادی از نخستین نقاشی‌های خود را نابود کرد. وی این آثار را «اسباب بازی‌های بچه‌گانه‌ی بی‌مصرف» Childish baubles نامید که در دورانی که او یک بورژوا بوده نقاشی شده است.

  1. او برای پنهان کردن بیماری‌اش، به استفاده از نوشیدنی‌های الکلی و مواد مخدر روی آورد:

مودیلیانی از بیماری سل رنج می‌برد و احتمالا برای پنهان کردن شدت بیماری‌اش بود که خود را به یک هنرمند ژولیده و فقیر تبدیل کرد.

او به شدت نوشیدنی‌های الکلی و نیز مواد مخدر مصرف می‌کرد و به این روش امیدوار بود تا نقابی بر ظاهر بیمار و ضعف تدریجی‌اش بگذارد.هفت ناگفته درباره زندگی آمادئو مودیلیانی

البته که این روش منجر به رفتارهای ناهنجار و دیوانه‌وار در وی شد؛ استفاده از نوشیدنی سنگین ابسنث و استعمال حشیش در مهمانی‌ها گاهی باعث می‌شد مودیلیانی لباس‌های خود را از تن درآورد و برهنه شود. مودیلیانی می‌خواست شرایطی که به دلیل بیماری سل دچارش شده بود را پنهان کند تا مورد ترحم، ترس یا حتی طرد شدن قرار نگیرد، چرا که این بیماری به راحتی قابل سرایت است.

  1. او یک مجسمه‌ساز بااستعداد نیز بود:

مودیلیانی بیشتر به عنوان یک نقاش شناخته می‌شود، اما او همیشه خود را یک مجسمه‌ساز

تصور می‌کرد.

او برای مدت یک سال شاگرد کنستانتین برانکوزی Constantin Brâncuși بود و از وی تاثیر بزرگی گرفت. برانکوزی مجسمه‌ساز اهل کشور رومانی بود که از فرم‌های ساده و یادآور هنرهای قبیله‌ای استفاده می‌کرد.هفت ناگفته درباره زندگی آمادئو مودیلیانی

مودیلیانی در ابتدا مجموعه‌ای شامل 20 سَر را از سنگ ماسه تراشید اما فعالیت او در این حرفه با شروع جنگ جهانی اول متوقف شد، چراکه در این دوران تهیه‌ی مواد لازم برای مجسمه‌سازی بسیار سخت بود. دلیل دیگر کنار گذاشتن مجسمه‌سازی توسط مودیلیانی، بیماری شدید او بود که باعث شده بود توانایی‌های جسمانی‌اش کاهش یابد.هفت ناگفته درباره زندگی آمادئو مودیلیانی

در نمایشگاه سالن پاییزه Salon d’Automne در سال 1912 مودیلیانی تعدادی از مجسمه‌هایش را به نمایش گذاشت. تقریبا یک قرن پس از این، در سال 2010 یکی از مجسمه‌های او با عنوان «سَر» Tete در حراجی کریستی به قیمت 43,185,000 یورو به فروش رفت و به عنوان یکی از گران‌ترین مجسمه‌های به فروش رفته به ثبت رسید.

  1. تنها نمایشگاه انفرادی مودیلیانی در روز نخست نمایش توسط پلیس بسته شد:

مودیلیانی بیشتر با نقاشی‌های برهنه‌اش مشهور است.

بیشتر این نقاشی‌ها توسط دوست وی، لئوپولد زبروسکی Léopold Zborowski که شاعر و نیز تاجر هنری بود سفارش داده شده است. در سال 1917 مودیلیانی اولین و تنها نمایشگاه آثارش را ترتیب داد. او در این نمایشگاه هفت تابلو از نقاشی‌های برهنه‌ی خود را در کنار دیگر آثارش به نمایش درآورده بود.هفت ناگفته درباره زندگی آمادئو مودیلیانی

این آثار او «تحریک‌آمیز و منزجرکننده» دانسته شد و تنها ساعاتی پس از افتتاح نمایشگاه، پلیس به دلیل «مستهجن بودن» این تصاویر، نمایشگاه را تعطیل کرد. با برداشتن نقاشی‌های برهنه از پشت پنجره‌ی رو به خیابان گالری، به این نمایشگاه اجازه‌ی بازگشایی داده شد.

  1. زندگی معشوقه‌اش نیز به شکل غم‌انگیزی به پایان رسید:

هنرجوی جوان و زیبا، ژان هبوترن Jeanne Hébuterne عاشق مودیلیانی بود و علی‌رغم مخالفت خانواده‌ی سنتی‌اش، با ترک خانه‌ی پدری، زندگی خود را در کنار مودیلیانی از سر گرفت و بعدها همراه با او برای مدت کوتاهی در شهر نیس Nice ساکن شد. هبوترن چهارده سال از مودیلیانی کوچکتر بود و این دو در سال 1919 صاحب فرزند دختری شدند و برای او نام ژان Jeanne را برگزیدند.هفت ناگفته درباره زندگی آمادئو مودیلیانی

هبوترن یک سال بعد برای دومین بار حامله شد و پس از آن، مودیلیانی و ژان رسما با یکدیگر نامزد کردند. بیماری مودیلیانی اما رو به وخامت رفت و در نهایت در 24 ژانویه‌ی 1920 این هنرمند به دلیل بیماری مننژیت سلی tubercular meningitis از دنیا رفت.هفت ناگفته درباره زندگی آمادئو مودیلیانی

یک روز پس از مرگ امدئو مودیلیانی، ژان هبوترن که هشت ماه از حاملگی‌اش می‌گذشت و با مرگ معشوقه‌اش بینهایت غمزده و آشفته شده بود، خود را از پنجره‌ی طبقه‌ی پنجم ساختمان محل زندگی‌شان به پایین پرت کرد و جان خود را از دست داد. اکنون، امدئو و ژان در یک قبر مشترک در گورستان مشهور پرلاشز در پاریس دفن شده‌اند.

روی سنگ مزار آنها برای مودیلیانی جمله‌ی «در لحظه‌ی شکوه، توسط مرگ از پا درآمد» و برای هبوترن جمله‌ی «زندگی خود را وقف از خودگذشتگی کرد» حک شده است.

“Struck down by death at the moment of glory”

“Devoted companion to the extreme sacrifice”

ترجمه و تدوین: محمد رضائی

ارسال یک پاسخ