هنر تایپوگرافی با رضا بختیاری فرد – تایپوگرافر
مصاحبه با رضا بختیاری فرد درباره هنر تایپوگرافی
هنر تایپوگرافی با رضا بختیاری فرد ، طراح قلم های بسیاری که امروزه کاربرد آن را به عینه شاهد هستیم. علاقه مندی او به حروف و طراحی فونت و آثار خاصی که ارایه کرده است، ما را به انجام این مصاحبه مشتاق تر کرد.
او عاشقانه کار میکند. قلم هایش بوی سادگی و ایرانی بودن را میدهد. تلاش او برای استانداردسازی و اصلاح برخی فونتها مانند یکان که از پیش بسیار معروف بود، نشان از همین عاشقانه کار کردن است.
او میکوشد تا با رعایت اصول فنی هنر تایپوگرافی که جوانان دیگری مانند بهمن اسلامی، مسلم ابراهیمی نیز همین روند را دارند، قلمهایی را خلق کند که در کنار ارزش های زیبایی، کاربرد مناسبی را نیز در نشر، تبلیغات و یا سایر فعالیتهای هنری داشته باشند.
این هنرمند جوایز بسیاری را در زمینه طراحی انواع قلم و هنر تایپوگرافی دریافت کرده است که میتوان به دریافت نشان تایپوگرافی ممتاز TDC که از معتبرترین گواهیهای بینالمللی برای طراحی قلم محسوب میشود، اشاره کرد.
ساخت قلم “لیلا” توسط این هنرمند از روی دست خط خواهرشان و نیز تلاش گسترده همراه با تحقیق برای طراحی قلم کتب دبستانی، نشان از ذوق و سلیقه ای دارد که میتواند روح جویای پیشرفت و امیدوار ایشان را برای ما آشکار کند.
فراگیر شدن هنر تایپوگرافی رضا بختیاری فرد در مجموعه فونتهای وی در مجموعهها و شرکتهایی مانند روزنامه جام جم و نشر مشکی و نیز همکاری با افراد مرتبط با این حوزه، نوید از آینده ای روشن تر از همیشه برای آینده قلم و فونت کشور ما محسوب میشود.
رضا بختیاری فرد از کجا و به چه واسطه به فعالیت در حیطه هنر تایپوگرافی ، فونت و حروف علاقهمند شد؟
از دبیرستان مشتاق بودم که با حروف بازی کنم؛ آن زمان حروف لاتین بود. برای انتخاب رشته، اتفاقی فهمیدم در رشتهی گرافیک با حروف هم بازی میکنند(!) اتفاقی همدیگر را پیدا کردیم و هنرستانی شدم. نفهمیدم چه شد که به هنر تایپوگرافی و حروف علاقه پیدا کردم.
اما در ادامه در هنرستان و دانشگاه، هرکاری میکردم تایپوگرافیک بود. بعد هم که خوشنویسی و طراحی حروف را جدیتر پیگیر شدم.
کمی از تاریخچه فونت و هنر تایپوگرافی و ریشه های این هنر صحبت بفرمایید.
راستش زیاد مطالعه میکنم اما ذهنم مطالب را خیلی گزیده و چکیده نگه میدارد. نمیتوانم تاریخچهی دقیق و درستی را بازگو کنم اما کلی میگویم. در واقع اولین تایپوگرافرهای فارسیزبان خوشنویسان بودند. تایپوگرافی دیزاین است و حل مسئله؛ خوشنویسان هم مشکلاتی را حل میکردند.
مثلا خط کوفی بنایی را برای استفاده در بناها ابداع کردند که با همان مصالح بهکار رفته در بنا، یعنی خشت و کاشی نوشته شود. یا خطی مانند تعلیق در اثر تندنویسی به تکامل رسید، همینطور شکستهنستعلیق خودمان. منظورم این است که دستگاههای خطی ما عشقی بهوجود نیامده و هرکدام نیازی را پوشش میداده.
بعد از آن هم که داستان تکراری تاریخ رو داریم؛ چاپ سنگی و اساتیدی مثل میرزا رضا کلهر که نستعلیق را عملا ریدیزاین کردند که در چاپ سنگی خورده نشود.
پس از آن چاپ سربی باعث شد تا خط رسمی چاپ به نسخ نزدیک شود تا بتواند در قالبهای محدود سربی بنشیند.
در این دوره کسی مانند حسین عبدالهزاده حقیقی واقعا طراحی تایپفیس میکند؛ تایپ نازنین. جدیدترها هم که همه زندهاند…
وضعیت فونت و طراحی آن را در چه وضعیتی میبینید؟
در چندسال اخیر پیشرفت خیلی خوبی داشتیم. از روزی که استاد خودم، دامون خانجانزاده در مدرسهی ویژه دورهی طراحی قلم فارسی را برگزار کرد، افراد زیادی هنر تایپوگرافی را شناختند و بیتعارف هنوز هم بیشترِ افراد فعال این حوزه در داخل و خارج از ایران شاگردان داموناند.
ولی الان عطش یادگیری خیلی زیاد است و دورههای آموزشی بهدردبخور یا نیست یا تکوتوک پیدا میشود. بچههای ایرانی در این زمینه خیلی استعداد دارند و اگر من و همکاران کمی منسجم به فکر آموزش و فرهنگسازی باشیم، اتفاقات خوب بیشتری خواهد افتاد.
آیا روند تولید فونت در ایران از دیدگاه شما استاندارد است؟
روزبهروز به استانداردها نزدیک تر میشویم و الان از نظر فنی در وضعیت خیلی خوبی هستیم. بزرگترین مشکل، فرهنگ و قانون کپیرایت است که نمیشود برایش هیچ حسابی باز کرد. این مسئله ما را خیلی اذیت میکند و به کارمان صدمه میزند.
از فونت های رضا بختیاری فرد در چه سازمان، نهاد یا شرکتهایی استفاده شده است؟
فونتهای من دو مدل هستند: یک سری سفارشی بوده و انحصاری استفاده میشوند و چند مورد بهصورت فروش عمومی عرضه کردم. بهترتیب تاریخ طراحی:
قلم “نوین وب” را با بازطراحی و بهینهسازی قلم نوین (کار هیربد لطفیان) طراحی کردم. مشکل این بود که نوین کمی برای نمایش روی صفحههای دیجیتال پیچیده بود. من فرمها و ضخامتها را طوری تغییر دادم که فرمها برای رسانهی دیجیتال مناسبتر باشد. از نظر فنی هم فرایندی به اسم هینتینگ انجام دادم که کار یکسره شود.
قلم “باغ کتاب” هم برای باغ کتاب تهران است! در اصل طراحی شد و بعد باغ کتاب آنرا خرید. الان در گرافیک محیطی باغ کتاب دیده می شود. این فونت اولین کار رسمی و کلاسیک من است.
قلم قرآنی “واضح” پروژهای بسیار جذاب و سخت بود که از طراحی تا اجرا حدود ۸ ماه طول کشید. این قلم را با امید امامیان طراحی کردیم. کارفرما میخواست فونتی داشته باشد که در رسانهی دیجیتال بتوان خیلی راحت و روان قرآن خواند. میخواست فونتی ایرانی و واضح داشته باشد که نسل جوانتر با آن ارتباط بگیرند.
قلم “ایرانسل” هم که توضیح خاصی برایش ندارم جز اینکه بگویم برندها باید به فکر هویت نوشتاری خود باشند. ببینید ظاهر ایرانسل چقدر با تغییر فونت عوض شد! در طراحی چند وزن، امید امامیان خیلی به من کمک کرد.
قلم “Khamenei.ir” به سفارش مرکز حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنهای طراحی شد. یکی از متفاوتترین و پختهترین کارهایم است.
خیلی جالب بود، چند وقتی بود من متوجه شده بودم که کارهایم ناخواسته شباهتهایی دارند و همه متوجه میشدند اینها کار من است. حالا دوستانی به من گفتند ما میخواهیم رضا بختیاری در آن نباشد! سخت بود. نتوانستم که خودم را کامل، پاک کنم اما پیشرفت خیلی خوبی داشتم.
آخرین پروژهی سفارشیام که با امید امامیان برای نرمافزاری مریم کار کردیم قلم “دبستان” بود. از ما خواسته بودند که خانوادهی قلمی برای دورهی دبستان طراحی کنیم که بچهها هم راحتتر حروف را یاد بگیرند و هم خوشخط بشوند.
مشکلِ کارهایی که تا حالا در این زمینه انجام شده بود این بود: زمان ما اول دبستان، حروف را با خطی خشک و خشن آموزش میدادند که ساختار حروف را میفهمیدیم اما همه بدخط میشدیم. حالا دارند از اول بسمالله به بچهها خط تحریری نشان میدهند که بدخط نشوند. تأثیر داشته اما ایندفعه یادگیریاش سخت است.
خیلی تحقیق کردیم، با افراد فعال هنر تایپوگرافی گفتوگو کردیم مطالب فارسی و انگلیسی را خواندیم، فونتها و متدهای آموزش فرنگیها را نگاه کردیم و آخرسر این دو رویکرد را ترکیب کردیم. یعنی اول و احتمالا دوم دبستان با خط ساده و نسخی یادگیری را آغاز کنیم و بعد برویم سراغ تحریری نستعلیقی.
رضا بختیاری فرد : روزبهروز به استانداردها نزدیک تر میشویم و الان از نظر فنی در وضعیت خیلی خوبی هستیم. بزرگترین مشکل، فرهنگ و قانون کپیرایت است که نمیشود برایش هیچ حسابی باز کرد. این مسئله ما را خیلی اذیت میکند و به کارمان صدمه میزند.
تایپهای عمومیِ من را شرکتهای زیادی بهصورت منسجم بهکار میبرند و جزو هویت بصری آنهاست. طراحی قلم “نیان” در کلاس دامون خانجانزاده شروع شد؛ بهدست افسانه سالک. در اصل من چندسال اخیر به پروژهی طراحی این قلم اضافه شدم، کمی روی آن کار کردم و بعد وزنهایش را طراحی کردم.
خوشبختانه هم اکنون، قلم نیان یکی از پرطرفدارترین فونتهای ماست و در مجموعه و شرکتهایی مثل روزنامهی جامجم یا نشر مشکی از آن استفاده میکنند، علاقهمندان میتوانند این قلم را از سایت نرم افزاری مریم تهیه کنند.
قلم “لیلا” اولین کار طراحی تایپ من بود. سال ۸۷ شروع کردم، ۱۰-۲۰ صفحه از جزوههای خواهرم را فتوکپی کردم و حروف خوبش را جدا کردم. شروع کردم وکتور کردن و سرهمبندی و ادیت. با نرمافزاری مریم صحبت کردم گفتند سر فرصت آمادهاش کنیم. سر فرصت شد ۶ سال بعد. سال ۹۳ رگولار آن را منتشر کردیم. خیلی خوشحال بودم که دیدم اینقدر طرفدار دارد. بعد از آن، سمیبولد و بولد هم برایش طراحی کردم.
چند وقتی است میبینم فونت لیلا را در این سایتها و کانالهای زرد، بدون اجازه میفروشند!! نمیدانم در ذهن بعضیها تعریف دزدی چیست؟
طراحی قلم “راوی” هم سال ۸۹ در کلاس دامون خانجانزاده شروع شد؛ اینبار بهدست خودم. تا سال ۹۲، هفت وزن دیگرش را طراحی کردم. این فونت در سرو نقرهای ۹۲ اول شد. چندسال در وبسایت 29lt فروش میرفت که افراد داخل کشور نمیتوانستند راحت از آن خرید کنند. امسال قرارداد ما تمام شد و خیالمان راحت شد.
سه قلم دیگر هم، بازطراحی کردم: یکان، رویا و شفیق. اینها فونتهاییاند که خیلی دوستشان دارم برای همین با خودم گفتم که حیف است. پس روی این فونتها کار کردم، با دانش و سلیقهی خودم. سعی کردم تا جایی که بلدم آنها را ارتقا بدهم و تعداد وزنهای بیشتری برایشان طراحی کنم.
برای اینکه کار اخلاقی باشد دو کار کردم: ۱. صاحب اثر را پیدا کردم تا از او اجازه بگیرم؛ ۲. اسم فونت را عوض نکنم. این شد که با مسعود سپهر (طراح یکان) و کامران انصاری (طراح رویا) صحبت کردم و اجازه گرفتم. طراح شفیق را پیدا نکردم. آخرِ اسم فونتها هم یک «بخ» (مخفف بختیاری فرد) چسباندم که مشخص باشد کار کیست و با قبلیها کمی تفاوت دارد.
بهترین فونت از دیدگاه رضا بختیاری فرد که خلق کردید کدام هست و به چه عنوان؟
گمان کنم “نیان”. چون میبینم خیلی فراگیر شده و توانسته بالاخره جایگزین بعضی فونتهای خیلی خوب بشود. مثلا وقتی روزنامهی جامجم یا نشر مشکی از فونتی استفاده میکند، از دید من مهر تأیید ارزشمندی است.
ساختار استاندارد فونت در ایران از چه زمان، به چه نحو و توسط چه افرادی دچار تحولات اساسی شد؟
در حوزهی فنی افرادی مثل “بهداد اسفهبد” در گوگل و یونیکد فعالیتهای خیلی سازندهای برای خط فارسی و البته عربی میکنند. بین طراحان هم مسئولیت روی دوش کسانی است که کارهایشان پرمصرف باشد؛ چراکه اگر کار اشتباهی انجام بدهند مثل غلط مصطلح، رایج خواهد شد. خوشبختانه خیلی کارهای اشتباه فاحشی دیده نمیشود.
اگر بخواهم اسمی بیاورم: بهمن اسلامی، مسلم ابراهیمی، خودم احتمالا و… کسانی هستند که واقعا سعی میکنند کار را اصولی پیش ببرند و در بحث فنی همیشه سعی میکنند تا قدمهای سازندهای بردارند.
از نظر رضا بختیاری فرد ، ساختار فونت های کلاسیکی مثل میترا و نازنین از کجا تولید شد و چرا هنوز استفاده کاربردی دارند؟
مطمئن نیستم منظور شما از ساختار را متوجه شده باشم اما گمان کنم جوابش این است که این دو تایپ به دلیل محدودیتهای چاپ سربی اینشکلیاند. تایپهای کریم، ادوبی عربیک، میترا و الظبی را تیمهالوی انگلیسی طراحی کرده! و تایپ نازنین را حسین عبدالهزاده حقیقی.
به نظر شما چرا پیش از این اساتید ما بروی فونت و ساختار آن به قدرت جوانان امروزی ما کمتر کار کرده بودند؟
ببینید، بعضی چیزها پیش نمیآید. توی این سالها کسی حال پیگیری و تحقیق در این باره را نداشت. تعارف نداریم، همه صبر میکنیم یکی بیاید راه خاکی را پیدا کند، بکوبد، آسفالت کند، خطکشی و چراغ بگذارد تا ما شاهانه در آن راه قدم بگذاریم! تایپ هم همین است. دامون خانجانزاده آمد از روی عشق و دانشی که خودش با هزار بدبختی کسب کرده بود این راه را کوبید، آسفالت کرد، چراغانی کرد و رونق داد. چون میخواست که بشود. قبلیها هم دوست داشتند اما حالش را نداشتند.
استقبال هنرمندان و همینطور کاربران ایرانی خارج از کشور از فونت های شما به چه نحوی بوده است؟
مشکلات تحریم فرصت تعامل درست و حسابی با فرنگ را از ما گرفته. خارجیها نمیدانند اینجا چه خبر است اما وقتی تکوتوک آنها میفهمند اینجا چه خبر است تعجب میکنند. حتما با خودشان فکر میکنند که ما هنوز شتر سوار میشویم! بگذارید.
اینطور بگویم: کافی است که ما راه ورود به مسابقههای معتبر بینالمللی تخصصی تایپ مثل گرانشان و TDC را پیدا کنیم، چند سال است که در هر دورهی گرانشان همیشه اسم یک یا دو ایرانی بین برندگان به چشم میخورد. یا پارسال که ایرانیها در TDC شرکت کردند، ۳ کار از بین ۱۸ کار برگزیده مال ایرانیها بود.
رضا بختیاری فرد در چه نمایشگاه، رویداد یا همایشهایی شرکت داشتید؟
چند مقام مهمی که داشتم: سرو نقرهای ۹۲، دیپلم افتخار گرانشان ۲۰۱۷ ارمنستان و دریافت نشان هنر تایپوگرافی ممتاز TDC بود. این مورد آخر، از معتبرترین گواهیهای بینالمللی برای طراحی قلم محسوب میشود.
تا به حال پنج کارگاه تایپوگرافی برگزار کردم؛ در هنرستان هنرهای زیبا، دانشگاه سوره، اصفهان، شیراز و بوشهر.
شش سخنرانی دربارهی هنر تایپوگرافی داشتم؛ خانهی هنرمندان، مدرسهی اینورس، دانشگاه سوره، دریبل میتآپ، دانشگاه شیراز و آخری هم پیش پای شما در بوشهر بود.
کارهای تایپوگرافی من جاهای زیادی چاپ شده برای نمونه کتابهای درسی «نشانه» و «تایپوگرافی» رشتهی
فتوگرافیک فنیوحرفهای و نشریهی نشان ۴۲ و الان هم در مجله شما یعنی پانآرت.
در مورد مسابقاتی که قبلا شرکت داشتید مثل جاده ابریشم که در کنار سینا افشار جایزه عالی کسب کردید صحبت بفرمایید
اینها رو توی سوالات قبلی گفتم. در اصل مهمهاش رو گفتم. جایزهی جاده ابریشم چون خیلی تخصصی نبود و یک مسابقهی کلیتر و عمومیتر بود، زورش به آنیکیها نمیرسد.
برنامه رضا بختیاری فرد در مورد فونت و خط چیست؟
ما هنوز هم در ایران تجربی کار میکنیم، ایدهآل من این است که با کمک اساتید و همکاران، مجموعهای حرفهای تشکیل بدهیم و این حرفه را منسجمتر و منظمتر پیش ببریم. من به پژوهش و آموزش خیلی معتقدم. خط فارسی پتانسیل فوقالعادهای برای پیشرفت دارد و باید درستوحسابی برایش پژوهش کنیم و زحمت بکشیم. باید کارهای گروهی زیادی انجام بدهیم. آموزش بدهیم و سطح استاندارد این حرفه را بالا ببریم.