آنچه بر دیوار ماند – گزارشی از نمایشگاه مهدی گوران سوادکوهی
آنچه بر دیوار ماند – گزارشی از نمایشگاه مهدی گوران سوادکوهی
چندی پیش نمایشگاهی در زمینه هنر عکاسی با عنوان ” آنچه بر دیوار ماند ” با نمایشی از آثار هنرمند ” مهدی گوران سوادکوهی ” در گالری گلستان به انجام رسید و استقبال مناسبی از این رویداد به عمل آمد. در ادامه مصاحبه کوتاهی با این هنرمند محترم انجام شده است راجع به نمایشگاه، آثار ارایه شده و موضوع کلی تصاویر.
موضوع نمایشگاه فعلی شما با عنوان آنچه بر دیوار ماند است. توضیحی در مورد کلیات این رویداد بیان بفرمایید…
“آنچه بردیوارماند” نتیجه سه دلبستگی من بود. پیادهروی، عکاسی و شوق دیدن گوشههایی از محلات مرکزی و قدیمی تهران که همواره حسرت آنرا در دل داشتم. پیش از آن و در آمد و رفتهایی که در شهر داشتم همواره دیوارها _و سپس همه بدنه شهرـ و نوشتهها، نقشها، رنگ، بافت و درهم تنیدگی آنها برایم بسیار فریبنده بود. جالب این بود که هیچ قصد هوشمندانه برای این درهمتنیدگی نمییافتم. بزودی دریافتم که بسیاری از آدمها که از کنارش رد میشوند آنرا نمیبینند. اما برای من نگریستن به بخشهایی از آن زیباییها و یافتن ترکیباتی قشنگ، گونهای ورزش برای قاببندی مناسب از یک اتفاق و ساختن تصویری تازه از آن براساس آموختهها و تجربیاتم بود. تا اینکه دریک بعدازظهر ابری نوروز 92 و در روستایی نزدیک فومن هنگام پیادهروی به چند دیوار برخوردم که مرا حیرتزده کرد و چارهای دیگر دربرابر وسوسه گرفتن عکس باقی نگذاشت و این آغاز 2 سال کار بی وقفه برای عکسبرداری از این اتفاقات روی دیوارها بود.
از دلایل انتخاب موضوع فعلی برای نمایشگاه صحبت کنید. چرا تهران و چرا آثار بروی دیوار؟
من در این کوچهگردیها کم کم به انرژی هنری نهفته و زیبایی خیرهکننده برخی از اتفاقات روی دیوارها ـ که گاهی با آثار بزرگان هنر برابری میکرد ـ پی بردم و دانستم که میشود آنرا ـ آنگونه که من میخواهم ـ پالایش کرد تا برای دیگران نیز دیدنی و جالب باشد. چون نمیتوانستم تکهای از دیوار را بردارم و در جایی به نمایش بگذارم پس برآن شدم تا از این رخدادهای روی دیوار عکس بگیرم. خوب میدانم گرفتن عکس از در و دیوار چه در ایران و دیگر جایها کار تازهای نیست. اینکه کسی این کار را ـ به عنوان یک پروژه ـ یکسره بدست بگیرد و برای آن برنامهریزی کرده و به آن بپردازد تازه بود. درهمان آغاز کار هم با خود قراری گذاشتم تا قاببندی را هنگام عکاسی انجام داده از دستکاری دوباره آن پرهیز کنم که تا کنون نیز به آن وفادار ماندهام. کوتاه بگویم: گونهای دیدن تخت و مینیمال از تراز چشم آدمی ایستاده روبروی یک دیوار.
تهران را به همان دلیلی که گفتم بود. چون میتوانستم هر جمعه به یک گوشه آن سرک کشیده و کارم را در خلوتی روز آسودهتر انجام دهم. از آن گذشته درهمآمیختگیهای مناسب را تنها در بافتهای قدیمی بایستی جستجو میکردم که بگمانم دراین محلات دستیافتنیتر بود. محلات تازه تر در تهران اکنون از این بافت خالی شده و سنگ و نماهای مدرن جایشان را گرفتهاند. از سوی دیگر در این محلات از دیوار بعنوان یک رسانه استفاده بیشتری میشود. دلدادهای برای یارش شعری نوشته یا آنکه همسایهای به همسایه دیگری هشدار داده (پارک نکردن خودرو و یا نریختن زباله و …) هرکه دستش رسیده چیزی بروی آن نوشته و یا رنگی مالیده است. این اتفاق بر روی بناهای بی صاحب و رهاشده بیشتر است. گاهی پوسیدگی رویهها نوشتهها و رنگهای نهان در زیر را آشکار کرده و ترکیبات قشنگی را پدید آورده یا سیاهشدگی و سوختن بخشی از رنگ و نوشته روی دیوار ناشی از آتشی که کنارش روشن کردهاند و بسیاری دیگر از این اتفاقات گونهگونی فراوانی را برای کار فراهم کرده است.
عکسهایی که من گرفتهام نتیجه دیوارنگاری شهروندانی است که اساساً قصدی برای بوجوداوردن یک کار هنری نداشتهاند. بسیاری از آنها از هیچ دانش و آموزش هنری برخوردار نبودهاند. کارگر نقاشی که ته مانده رنگ قلممویش را بر روی دیوار مالیده بیآنکه بخواهد اثری جالب پدیدآورده است. هرچند در این میان کارهایی که نشان از ذوقی سرکوب شده و به بیراهه رفته نیز وجود دارد. مانند واگویههای تصویری از جوانی معتاد و چگونگی گرفتار شدنش در این گرداب، سرخوشیهایی زیبا در نقاشی کودکی در ته یک بن بست و ترکیب آنها با بافت زمینه. افتادن سایه درختان روی برخی از این اتفاقات و یا خطخطی و خراشیدن با کلید روی نوشته دیگری و ترکیب آنها با مبلمان شهری و … هرکدام از اینها آثار زیبایی را پدید آورده که نیازمند “دیدن” است. و من تلاش کردم تا آنها را ببینم. آنگونه که دوست داشتم و در این سی و چندسال کار طراحیگرافیک آموختهام.
عکسهایی که در این نمایشگاه آمده تنها بخشی کوچک از چند هزار عکسی است که گرفتهام. تلاش کردم تا عکسها کمترین نشانههای آشنا را داشته و بیشتر دارای حالت انتزاعی (آبستره) باشند تا بینندگانش همان حسی را که من درهنگام روبرو شدن با آن داشتهام بدست آورند.
مناطق لازم برای موضوعات عکاسی را به چه نحوی انتخاب میکردید؟
گُمانه زنی چاره کار شد. ماههای نخست هربار به محله ای در گوشه کنار تهران رفته و ارزیابی میکردم. یکبار شهرری یکبار دروزاه شمیران، گیشا و … تا اینکه مناطق مرکزی تهران را انتخاب کردم. پس براساس نقشه محلات هرمنطقه کار را آغاز و تمام کوچه، پس کوچه، بن بست و کوی و برزن ها را پیاده گز کرده و پوشش دادم. محلههای بزرگتر در چند هفته تمام میشد و محلات کوچکتر در یکی دو هفته. دستهبندی عکسها را هم به همینگونه انجام دادهام. نقشه پیوست محدوده کوچهگردیهایم را بخوبی نشان میدهد.
استقبال مردم از نمایشگاه شما به چه نحو بود؟
با توجه به میزان اطلاعرسانی که کرده بودم خیلی خوب بود اما نه به اندازهای که میخواستم. بازخورد بینندگان برایم خیلی جالب بود. بسیاری گمان نمیکردند که اینها عکس است نه نقاشی و یا اینکه چگونه ممکن است که روی دیوار چنین کارهایی وجود داشته ولی آنها ندیدهاند و یا خیلی از دوستان هنرمندم باور نمیکردند و برایشان کارها و گونهای که من به آن رسیدهام بسیار تازگی داشت. اما همه گفتند که از این پس دیوارها را با دقت بیشتری خواهند دید. و این همانی است که من میخواستم.
نکتهای که نگفتنش آزارم میدهد این است که اساساً گالری گردی در میان هموطنانمان هنوز کاری روشنفکرانه است. برای رفتن به فست فود و مراکز خرید نامدار همیشه وقت میگذارند اما حاضر نیستند به دیدن آثار کسی بروند.دست فرزندانشان را گرفته و او را با هنر بیشتر آشنا سازند. خیلی دلم میخواست دانشجویان هنر میامدند و میدیدند که با یک دوربین ساده و کمی دلدادگی میشود بسراغ موضوعاتی رفت که تا کنون کمتر به آنها پرداخته شده. دلم میخواهد روزی این کارها و دیگر عکسهای این پروژه را درجایی مانند زیرگذر چهارراه ولیعصر و برای همشهریانم به نمایش بگذارم.
نمایشگاه بعدی که قصد برگزاری آنرا دارید به چه موضوعی خواهد پرداخت؟
ادامه همین کارها خواهد بود. البته اینبار عکسهایی که درآنها میتوان نشانههای آشکار و شناخته شدهای از نوشته، تصویر، خراشیدگی و درهمامیختگی آنها با سایه، مبلمان شهری و یا موجودات زندهای مانند درخت و گیاه نیز دیده خواهد شد. همچنین برآنم تا با بررسی بیشتر بتوانم زمینه یک پژوهش تصویری از نوع نوشتهها، رنگها و دیگر عناصر بکار رفته را تهیه و بهشکل کتابی تدوین کنم. به گمانم در آخر کار این کتاب میتواند گونهای “شناسنامه تصویری دیوارهای تهران” شده و برای بهرهبرداریهای دیگر در دسترس پژوهشگران قرار گیرد.
نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.