پان آرت - نشریه جامعه ی هنری ایرانیان
وب سایت علمی پژوهشی هنر

صنایع دستی تجلی هویت ایرانی (قسمت دوم)

در این بخش، به ادامه مصاحبه با استاد مهران هوشیار و بررسی موارد مختلفی همچون تاثیر صنایع دستی روی شخصیت انسان، موانع و مشکلات آموزشی، دلیل حضور چینی ها در بازار صنایع دستی و ... پرداخته ایم.

0 562

صنایع­ دستی؛ تجلی هویت ایرانی در هنرهای سنتی (قسمت دوم)

مطلب صنایع دستی تجلی هویت ایرانی (قسمت دوم) و ادامه گفتگو با استاد مهران هوشیار، یکی از اساتید برجسته در رشته هنر و صنایع ­دستی را به پیشنهاد ما مطالعه فرمایید.

پوستر-صنایع-دستیشما میتوانید قسمت اول این مصاحبه جذاب را در لینک زیر مطالعه کنید:

خواندن این مطلب پیشنهاد می گردد:
صنایع ­دستی ؛تجلی هویت ایرانی (قسمت 1)

در قسمت قبل در مورد مسائل آموزشی و مواردی از این دست اشاره فرمودید، حال با فرض اینکه این موارد حل شوند، از نظر شما موارد دیگری که بتوان در این حوزه به آنها اشاره کرد چیست؟  
بعد از پرداختن به این موضوعات، بر میگردیم به حوزه خلاقیت و ویژگی های هنری این رشته.

هنرهای سنتی، علی رغم دغدغه و ذهنیتی که برخی از منتقدین و متخصصین مباحث نظری مدرن در این حوزه دارند، اساسا یک رشته کهنه و یا خاک خورده و یک رشته قدیمی نیست، اتفاقا حوزه هنرهای سنتی ارتباط مستقیمی با بطن زمانه خودش و جامعه دارد، یعنی هنرهای سنتی اگر فرزند زمان خودش نباشد، از حیز انتفاع ساقط می­ شود و نمی­ تواند ادامه حیات بدهد.

Ostad-hoshyar2

اگر می بینیم امروز، هنرهای سنتی علیرغم ظاهری دست و پا شکسته با حضوری کمرنگ هنوز در جامعه مورد اقبال قرار می­گیرد یعنی هنوز با مخاطب خود ارتباط معنا داری برقرار می­کند.

شما وقتی فرشی را می­ بینید، لذت می­برید و احساس می ­کنید دوست دارید روی آن بنشینید،اگر ظرف سفالی می­ بینید، حسی آشنا به آن دارید، آن را متعلق به خودتان می­ دانید، از رنگ و جنسش لذت می­ برید و می­ توانید از آن استفاده کاربردی داشته باشید.

یا اگر در میدان نقش جهان و در مسجد شیخ لطف الله می روید و از دیدن آن زیبایی های بسیار سحرانگیز رنگ و فرم و کاشی کاری و عظمت معنوی اش احساس رضایت خاطر می­ کنید، به خاطر این است که این آثار و این حوزه تابع ویژگی ­های زمان خودشان بودند، که این امر مولفه ­ای  است که به ذات صنایع­ دستی و ارتباط آن با فطرت انسانی باز می ­گردد.


محمد رسولی نژادیعنی ما نمی توانیم دوباره برگردیم به صنایع ­دستی دوره سلجوقی، صفوی و یا قاجار و آنها را تکرار کنیم، مگر اینکه بخواهیم یک نوستالژی رو توسعه بدهیم یا به نوعی یک حس خاطره ایجاد کنیم.

اما صنایع­ دستی همانطور که به آن اشاره کردم، در بعد صنعتی و بازاری خودش فقط تداعی کننده یک تاریخ نیست، بلکه نیازمند مصرف کننده است.

از مصرف کننده الهام گرفته و احساس نیاز را از مخاطبش می­ گیرد و در اثر خودش بروز می دهد تا بتواند ارتباطش را با مصرف کننده و بازار برقرار کند.


سعید شاهرخیاز طرفی با صنعت، یعنی با تکنولوژی و فناوری هم ارتباط مستقیم دارد پس باید خودش، تکنیکش، ویژگی ­های شکلی­ اش و ساختار تولیدش را با ویژگی­های زمان خود و پیشرفت های دوره معاصر هماهنگ کند.

به لحاظ هویتی، فرهنگی و هنری هم به همین شکل است، ما یک دغدغه متفاوت نسبت به بچه ­های حوزه­ ی تجسمی داریم و آن هم این است که هم باید پشتوانه­ های فرهنگی و تاریخی را شناخته و حفظ کنیم و به آن ریشه­ ها و اعتقادات وابسته باشیم .

باید به سلیقه و نیاز و دغدغه­ های مصرف کننده و مخاطب نسل معاصر و امروزمان توجه کنیم و منِ هنرمندِ صنایع­ دستی، وظیفه­ ام این است که مانند پُلی، این دو را یا به نوعی گذشته را به آینده متصل کنم، باید بتوانم در زمان حاضر و با توجه به ویژگی­ های دنیای معاصر این ارتباط را برقرار کنم و این موضوع نیازمند این است که من با این مقتضیات و این ویژگی­ها بتوانم هنری را ابداع  کرده و نوآوری را به وجود بیاورم که پاسخگوی تمامی این محورهایی که به آن اشاره شد، باشد و می­ بینید که کار بسیار سختی است و به همین دلیل است که ما در حوزه هنرهای سنتی و صنایع­ دستی به اندازه حوزه تجسمی، حوزه دراماتیک، یا رشته­ هایی مثل نقاشی، مجسمه­ سازی و … تا این اندازه ابداع و نوآوری لحظه به لحظه نداریم.


حنانه-سفیدابی

شما به عنوان یک نقاش، گرافیست، مجسمه­ ساز می­ توانید هم اکنون در آتلیه خودتان یا کارگاه شخصیتان بنشینید و تنها متکی به ذوق و سلیقه و احساس خودتان یک اثری را خلق کنید که حتما دارای ارزش، زیبایی­ شناسی، معنا و مفهوم است، اما منِ هنرمند صنایع دستی، به خاطر تمام مولفه هایی که به آن اشاره کردم، به این راحتی نمی توانم دست به خلق بزنم و گرنه کار من تبدیل به مجسمه­ سازی، نقاشی/ خط و …. می­ شود و آن ویژگی­ ها و مولفه­ های صنایع­ دستی را ندارد.


Ostad-hoshyarیعنی یکجور سفارش دهنده وجود دارد که آن هم در شرایط موجود و معاصر جامعه است و اینکه چه چیزی میخواهند؟

بله، من بایستی پاسخگو به نیاز آن جامعه باشم، نه متکی بر ذوق و سلیقه شخصی خودم، از طرفی یک دستورالعمل بسیار محکم و متقن و غیر قابل تغییر هم پشت سر خود دارم که همان هویت تاریخی / فرهنگی است که بنیان و زیر ساختش برمی گردد به آن مفاهیم و مبانی معنوی، انسانی، اخلاقیات و رویکردهای اعتقادی که به آن اشاره کردم.

تمام این موارد را کنار هم بگذاریم، به من ثابت می­ کند که صنایع ­دستی اگرچه در مقابل تحول، نوآوری، خلاقیت و ابداع مقاومت می­کند، اما این تحول و تغییر در ساختار صنایع­ دستی که باید بسیار حساب شده و با احتیاط به وقوع بپیوندد و البته غیر ممکن نیست دوام، ثبات و قوام هنرهای سنتی را تضمین می­ کند و این مقاومت جزو ویژگی های مثبت این رشته است.

در ادامه باید به قدرت طراحی افرادی که با حوزه صنایع ­دستی ارتباط دارند و یا دانشجویی که در این رشته فعالیت می­ کند نیز اشاره کنم.

ما متاسفانه در حوزه طراحی هم با دانشجویانمان در دانشگاه کار نمی کنیم.

به عنوان یک مدرس دانشگاه ، عضو هیات علمی و دانشیار این رشته می­ گویم، فارغ التحصیل ما در رشته صنایع دستی، از دانش طراحی و مبانی خلاقیت آگاهی ندارند، به دلیل اینکه سر فصلی برایش دیده نشده و ما فقط طراحی سنتی، طبیعت بی جان، طراحی فیگور، سایه روشن ، بافت سازی، ترکیب بندی و… با هنرجو کار می کنیم.

اما در حوزه طراحی محصول و دیزاین کار نمی­ کنیم، ما با دانشجویانمان، مدیریت طراحی کار نمی کنیم.

چیزی که بیشتر شاید در رشته طراحی صنعتی یا معماری یا معماری داخلی بسیار قدرتمند کار می­ شود. این همان نکته ای است که گفتم، سرفصل­ها یا اصول آموزشی در رشته صنایع­ دستی ما بومی سازی نشده است. یک بخشی را از یک رشته گرفته و بخشی دیگر را از رشته ای دیگر و بخشی هم از مباحثی که شاید بتوان به جرات گفت به درد هیچکس نمی­ خورد.


آیا به نظر شما، کار در رشته های هنری و صنایع دستی اثر خاصی روی شخصیت انسان دارد؟

بدون تردید همینطور است، به خصوص در حوزه صنایع­ دستی و رشته­ هایی که زیر مجموعه هنرهای سنتی است، همانطور که در ابتدای صحبتهایم اشاره کردم بعد از اینکه ناخواسته وارد رشته صنایع­ دستی شدم به دلیل اینکه من هم محصول همین حوزه فرهنگی، اجتماعی و آموزش و پرورشی بودم که صنایع­ دستی را نمی­ شناختم، با مفاهیم بنیادی آن بیگانه بودم.

صنایع دستی تجلی هویت ایرانی

ولی وقتی وارد این رشته شدم، بعد از دو یا سه ترم تازه متوجه شدم که وارد چه دنیای متنوع، گسترده و زیبایی شدم.

از همان موقع با مفاهیم و مبانی معنوی و اخلاقی این رشته آشنا شدم، اما نه توسط مدرسین خودمان، بلکه توسط استادکاران سنتی که مجبور بودیم به خاطر پروژه­ های دانشگاهی به آنها مراجعه کنیم که خارج از دانشگاه و داخل حجره های خودشان، انتهای بازار و … بودند مراجعه کرده و این مفاهیم و اخلاقیات را آنجا درک کردم و معتقد هستم که هنرجوی رشته صنایع­ دستی اگر به معنای واقعی این رشته و ذات و ماهیت آن را شناخته باشد، این مفاهیم روی احساساتش، روی طرز تفکرش و نگاهش تفاوت ایجاد می­ کند و باعث تحولاتی در روح او نیز می­ شود.


با توجه به مواردی که به آن اشاره شد و این میزان از تنوع می­ شود گفت علت بیکاری خیلی از افرادی که در این حوزه درس خواندند می­ تواند همین موانع و مشکلات آموزشی باشد که شما به آن اشاره کردید، درست است ؟

البته من می­ توانم به شما بگویم که بچه­ های این رشته در مقابل سایر رشته­ های هنری بعد از فارغ التحصیلی موفق ­ترین­ها هستند، نه به لحاظ اشراف به مباحث معنوی یا اخلاقیات یا مباحثی که به آن اشاره شد، بلکه در پاسخ به سئوال شما در مورد بیکاری باید بگویم که ما حداقل در مقاطع کارشناسی با دانشجویان به لحاظ تکنیکی خوب کار می­ کنیم.

گروه هنری هوم

 

اگر هنرجو اندکی از خودش استعداد، علاقه و پشتکار نشان بدهد، به جرات می ­توانم بگویم که بلافاصله بعد از فارغ التحصیلی، می­ تواند اقدام به راه اندازی یک کارگاه و فعالیت تولیدی، هنری و اقتصادی کند به دلیل اینکه رشته صنایع دستی یکی از مهمترین محاسنش این است که رشته­ ای کارآفرین و اشتغال­زا است و نیاز به وابستگی دولتی و سرمایه­ گذاری زیادی هم ندارد.

 

 

به نظر شما دلیل حضور چینی ها در حیطه صنایع دستی چقدر روی این صنعت در کشور ما اثر گذاشته است ؟

به نظر من حضور آثار چینی در بازار صنایع­ دستی زیاد هم بد نیست، چون هنرمند خودش را با رقابتی درگیر می­ کند و مجبور است برای اینکه بازار خودش را حفظ کند، با آن فضایی که به جامعه تحمیل شده، رقابت کند و اگر بخواهد خودش را حفظ کند باید با اندیشه، خلاقیت و تلاش بیشتر با این تهدید روبرو شود. اگرچه این آسیب، یک آسیب کاملا سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است و نشانه­ ی خوبی از ضعف و عدم شناخت مدیران و مسئولین است، اما فکر می­ کنم انگیزه­ ی خوبی برای هنرمندان فعال در این حوزه ایجاد کرده است.


برنامه های آینده شما در این زمینه چیست ؟

چند سال گذشته، ما برنامه­ های دراز مدتی را تدوین کردیم، در قالب یک مسابقه و یک جشنواره ملی، تحت عنوان «مسابقه طراحی و خلاقیت در صنایع دستی معاصر ایران» که تمام این محتوایی که امروز در مصاحبه به آن اشاره کردم سعی کردیم در این مسابقه دیده شود، یعنی مباحث تاریخی، هویتی، طراحی و خلاقیت، آموزشی، هنری، زیبایی­ شناسی و در نهایت ارتباط با مخاطب، مصرف کننده و بازار و موضوع رقابت سالم در آن.

تمام این موارد در قالب یکسری مولفه و محور تعریف شده بود و از هنرمندان خواستیم که با رعایت تمام این محورها، محصولاتی را در اختیار ما قرار بدهند که این ویژگی ها را داشته باشد و ما بتوانیم نمونه ای از صنایع دستی معاصر ایران که قابلیت سرمایه گذاری، تکثیر و تولید، عرضه به بازار و رقابت در سطح بازار را دارد و سلیقه مخاطب را هم ارضا می کند را به نمایش بگذاریم.

صنایع دستی تجلی هویت ایرانی

این طرح تدوین شد و تدوینش هم چندین سال به طول انجامید و در اختیار سازمان صنایع دستی، گردشگری و جهانگردی قرار گرفت و مورد حمایت آنجا بود ولی متاسفانه بنا بر دلایل متعدد از جمله تغییر سلیقه و دیدگاه مدیران وقت سازمان، نتوانستیم بیش از یک دوره آن را برگزار کنیم که خروجی آن کتاب مدونی است که بخشی از تصاویر آن را در این متن مشاهده می ­کنید.یاسمن نبی زاده و خطیب شهیدی

آثار بسیار برجسته­ ای در این کتاب آمده که ما به لحاظ داوری خیلی سختگیرانه با داوری آثار ارسالی به دبیرخانه برخورد کردیم و از حدود 4000 فایل تصویری که برای ما ارسال شده بود، ما فقط کمتر از 40 اثر را به نمایشگاه وارد کردیم اما 40 اثری که واقعا تمامی مولفه­ ها را داشت و به زعم مسئولین ارشد سازمان صنایع­ دستی و گردشگری، نمایشگاه بی­ نظیری بود که حتی در سطح جهانی هم قابل عرضه و ارائه بود.

متاسفانه به خاطر وضعیت های سیاسی جامعه، تغییر مدیریت­های سازمانی و مسائل غیر اخلاقی و غیر حرفه­ ای در سطح مدیریتی، این نمایشگاه و این برنامه نتوانست تداوم داشته باشد ولی من معتقدم که اگر ما می توانستیم حداقل 5 سال این نمایشگاه را مانند بینال­ها و جشنواره­ های فجر ادامه دهیم، با اطمینان می­ گویم، اتفاقی که برای صنایع ­دستی رقم می­ خورد، اتفاقی بود که حداقل با چیزی که امروز داریم می­ بینیم، بسیار متفاوت است و می­ توانست هم در حوزه آموزش، هم در حوزه طراحی، خلاقیت و هم در بحث­ های اقتصادی و هنری در صنایع­ دستی معاصر ایران تحول شگرفی را ایجاد کند.

اما در حال حاضر دنبال این موضوع هستم که بتوانم این برنامه را دوباره تداوم بخشیده و ادامه دهم، اما شرایط اقتصادی جامعه و شرایط سیاسی و فرهنگی هنوز اجازه این کار را به ما نداده است.

اما این طرح همچنان پرونده اش باز است و به ادعای من تنها مسیری که می تواند به نوعی باعث نجات بخش اعظمی از صنایع ­دستی ما بشود، فعالیت­های از این نوع است.


چه توصیه ای برای دانشجویان و علاقه مندان به این حوزه دارید ؟

برای دانشجویان، توصیه­ ای که همیشه سرکلاس­هایم مطرح می­ کنم، این است که درباره بحث طراحی و ارزش و ماهیت طراحی عملی و نظری بسیار دقت کنند، مشاهدات و مطالعات شخصی شفاهی و نظریشان را خیلی بالا ببرند، اشراف شان را به این رشته به لحاظ تاریخی، هویتی و ویژگی های معاصر گسترش دهند و تلاش کنند در یک فعالیت تیمی و کار­گروهی، دست به خلق آثارشان بزنند تا بتواند برای مصرف­ کننده و مخاطب قابل استفاده باشد.

زهرا-محمد-گنجی-و-سمیه-شاه-حسینی


این اتفاق اگر رقم بخورد، دانشجویان این رشته، نه تنها در حوزه هنری اعتبارشان تضمین خواهد شد بلکه در حوزه ­های اقتصادی  هم کارآمد و موفق عمل خواهند کرد.

علاقه­ مندان این رشته هم به نظر می­ آید حمایتشان بسیار می­ تواند مفید باشد چراکه صنایع­ دستی بسیار نیاز به حمایت مصرف کننده دارد.

این آثاری که در حال حاضر در گالری­ ها، فروشگاه­ های مجازی، در آرت گالری ها عرضه می ­شود، متاسفانه صنایع­ دستی واقعی که انتظار آن را داریم نیستند، آن ها فقط جنبه سوغاتی، هدیه یا یک جور تداعی کننده حس نوستالژی یا ارضا کننده ­ی حس زیبایی شناسی سنتی ما هستند.

صنایع دستی تجلی هویت ایرانی باید چیزی باشد که من بتوانم از آن استفاده کنم و حتی بر اثر استفاده فرسوده شود، از بین برود، تا من بروم یکی دیگر خریداری کنم و بتواند دوباره تولید شود و نه صرفا جنبه تزئینی داشته باشد یعنی صنایع­ دستی باید زیبا، کابردی، خلاقانه و از همه مهم­تر مصرفی باشد.


کارگاه استاد هوشیاراین حلقه گمشده صنایع ­دستی معاصر ما است. دانشجویانی که در این حوزه فعالیت می­ کنند به صورت استودیو کرفت کار می­ کنند و متاسفانه این چیزی نیست که ما به آن نیاز داشته باشیم.

ما صنایع دستی می خواهیم که در کف بازار خرید و فروش بشود، من به عنوان مصرف کننده بتوانم از آن استفاده کنم و اگرچه زیبایی­ شناسی، نقش، فرم و رنگ هم دارد و در کل آن لذت بصری را هم به من می­ دهد اما در نهایت من بتوانم از آن استفاده کنم و در غیر این صورت نمی­ توان به آن گفت صنایع­ دستی و این امر است که می­ تواند صنایع ­دستی را به چرخه حیات و زندگی بازگرداند.

صنایع دستی تجلی هویت ایرانی

در نهایت از شما سپاسگذارم که به عنوان یک مجموعه فرهنگی و هنری، این دغدغه را دارید و در این حوزه فعالیت می­ کنید و فکر می­کنم که بحث فرهنگ­ سازی که به آن اشاره کردم از همینجا­ها آغاز می­ شود و ما اگر این مباحث و گفتگو­ها و دغدغه­ ها را مطرح نکنیم و به جامعه منعکس نکنیم، جامعه هم بازخورد و عکس­ العملی نشان نمی­ دهد.

مصرف­ کننده، هنرمند، هنرجو، فارغ التحصیل و حتی سیاستگذار، مدیر، برنامه­ ریز و … تمام ما باید با این موضوع درگیر بشویم.

حوزه هنرهای سنتی و صنایع دستی تجلی هویت ایرانی ،بخشی از شخصیت فرهنگی ایرانیان است و چیزی نیست که بشود پنهانش کرد و نادیده اش گرفت و به آن بی­ توجهی کرد.

نفت و انرژی­ هایی که اقتصاد ما به آن وابسته است، روزی تمام می­ شود، اما شخصیت من یا کشورم ایران که تمام نمی­ شود، ایران با نفتش شناخته نمی­ شود، ایران با هویتش شناخته می­ شود و بخش اعظمی از هویت ما، هنر ماست و تجلی این هنر در حوزه هنرهای سنتی است که نمود پیدا می ­کند و اگر من می­ خواهم مدیر موفق و تاثیر­گذاری باشم و بخواهم برنامه ­ریزی و تصمیم­ گیری خوبی برای نسل آینده ­ام داشته باشم، باید به این بخش قضیه توجه ویژه ­ای بکنم.

 

ارسال یک پاسخ