پان آرت - نشریه جامعه ی هنری ایرانیان
وب سایت علمی پژوهشی هنر

آی تای شکیبافر – عکاس

0 315

گزارش ویژه‌ی این نسخه مربوط هست به هنرمند عکاس، “آی‌تای شکیبافر” که به سوالات ماهنامه پآن‌آرت  در مورد سبک آبستره و تفاوتهای اون با سبک انتزاعی پاسخ میدن. دو موضوعی که متاسفانه سالهاست برای بسیاری از هنرمندان، به یک معنی تعبیر شده. صحبتهای تخصصی این هنرمند در مورد تفاوت های این دو سبک، بسیار جالب و خواندنی هست.

پان آرت

سبک آبستره از کجا و بوسیله چه کسی ابداع شد؟!
سبک آبستره بوسیله شخصی بنام”Alvin Langdon Coburn” ابداع شد. این فرد بوسیله یک منشور چند وجهی که روی تصاویر پرتره افراد قرار میداد، تصاویر رو ضدنور میکرد و به نتیجه جدیدی میرسید. نمونه ای از این کارها رو در عکس های قدیمی حتما دیدین که تصویر یک فرد در چندوجه نمایش داده شده. در تاریخ آبستره میتونیم به “László Moholy Nagy” که سالها پیش در مدرسه “باهاوس” فتومونتاژ رو شروع کرد هم اشاره کنیم.
بیشتر این افراد بودن که در پیشرفت سبک آبستره نقش خیلی مهمی رو داشتن. البته مخالفتهایی هم با این سبک میشده. چون در ابتدا عکاسی از واقعیت بطوری که موضوعات بصورت رئال نمایش داده بشن، طرفدارهای خیلی زیادی داشته و با اومدن سبک آبستره و جهشی که قرار بود در هنر ایجاد کنه، مطمئنا مخالفتهایی هم بوجود میومده.
دونستن تاریخ این سبک که از کجا و چطور شروع شده خیلی مهم هست. خود من هم معتقدم که اگر در سبکی مثل آبستره کار میکنم، باید از تاریخچه هنر و عکاسی اطلاعات کافی داشته باشم. حتی دونستن تاریخ موسیقی و گرافیک هم میتونه در شکل گیری سبک شما کمک‌های بسیاری بکنه. گاهی اوقات دیدن یک طرح یا عکس ناخودآگاه شما رو به یاد یک موسیقی یا حتی صحنه‌ای از یک تئاتر میندازه و شما باید از چیزی که میبینین برداشت درستی داشته باشید.

تعریف شما از عکاسی آبستره چه چیزی هست؟!
تعریفی که در کشور ما وجود داره این هست که اکثر اوقات عکاسی آبستره یا Abstract رو با عکاسی انتزاعی یا Abruption یکی میدونن. البته در واقع این نیست. عکاسی آبستره رو ما میتونیم با این مثال بخوبی شرح بدیم: عکسی سیاه سفید از یک درخت سبز که یک هلوی قرمز روی اون هست. در عکاسی سیاه سفید، تن خاکستری قرمز و سبز نزدیک به هم هستن، پس نزدیک به هم میشن و موردی رو که شما درک میکنین در ابتدا فرم هست. پس؛ در عکاسی آبستره بدون اینکه بخواین کارتون محتوایی داشته باشه، با فرم باید همه چیز رو نشون بدین. فرم در عکاسی آبستره، حکم درجات خاکستری در عکاسی سیاه سفید رو داره.
اما عکاسی انتزاعی بیشتر معنا، فلسفه و انتزاع رو نمایش میده و در کل میتونیم بگیم که آبستره بیشتر به سمت هنر و آرتیستیک بودن پیش رفته و انتزاعی با مفهوم کار میکنه. سبک آبستره اونقدر وجه داره که شما میتونین در اون جنبه های گرافیک، نقاشی یا هنرهای دیگه رو هم ترکیب کنین.
مثال خوب دیگه برای انتزاعی این هست که فرض کنین بخوایم شهری رو نشون بدیم. با یک تیر چراغ برق هم که نمادی در یک شهر هست میشه این مفهوم رو رسوند. یعنی انتزاع یا برشی از واقعیت در ذهن هنرمند. اما در کارهای آبستره لزومی به این مورد نیست. امکان داره معنا در ذهن خالق اثر به اون شکل و مفهومی که میخواد ایجاد بشه، ولی بیننده برداشت دیگه ای داشته باشه.
این برداشتی هست که ما از آبستره و سبک دیگه ای به اسم Conceptual یا هنر مفهومی داریم. در این هنرها مخاطب نقش سوم رو داره. در آبستره عکاس، اثر و مخاطب سه وجه اصلی کار رو تشکیل میدن و این نشون میده مخاطب چه جایگاه مهمی داره. اما در انتزاعی مثلث دیگه ای شکل میگیره که از زیبایی، مفهوم و اندیشه تشکیل شده و هر سه اونها تشکیل یک اثر رو میدن. در این بین میتونیم حتی عکس ها رو هم در سه دسته تقسیم کنیم. عکسهایی که زیبایی بصری یا چشمی دارن، عکسهایی که مفهوم دارن، و دسته سوم هم محتوی و هم زیبایی دارن. و در نتیجه هر عکاس باید بتونه تصاویر خودش رو در این سه دسته بنحوی قرار بده.
این نکته رو هم باید بگم که عکاسی، فقط به خود عکاسی محدود نمیشه و چون شما با نور هم سروکار دارین، موضوع امپرسیون هم در این بین هست. دقیقا مثل نقاشی که بیشتر به نور و امپرسیون وابستگی شدید داره.

پان آرت

وضعیت عکاسی در حال حاضر چطور هست؟!
سوالی که خیلی از هنرمندان در ذهنشون دارن این هست که آیا عکاسی باید آکادمیک خونده بشه یا نه؟! متاسفانه در دانشگاه های عکاسی ما، در همون ترم اول دانشجو میره و یک دوربین دیجیتال میخره! اما واقعیت باید اینطور باشه که اصلا تا ترم دوم نباید دوربین دست گرفت. عکاس باید روانشناس خوبی هم برای جامعه باشه و بدونه واقعا هدفش از گرفتن یک عکس و نمایش اون در جامعه چی هست.
مثالی براتون میزنم. اولین تعریفی که در مورد هنر عکاسی میشه این هست که عکاسی هنری هست که با نور ثبت میشه و ذهنیت عکاس رو در قالب یک عکس منتقل میکنه. این فقط یک تعریف خیلی ساده و اولیه از عکاسی هست. متاسفانه هنوز خیلی از دانشجوهای عکاسی حتی در دوره فوق لیسانس، با روانشناسی جامعه و حتی اصول اولیه عکاسی بخوبی آشنا نیستن. برخی از دوستان هنوز نحوه ارتباط برقرار کردن با افراد جامعه رو هم نمیدونن.
خیلی بهتر هست که در زمان عکاسی مثل خود سوژه لباس بپوشیم و خودمون رو جزئی از مردم بدونیم. و تمام این موارد برمیگرده به اینکه شما اطلاعاتی از جامعه شناسی، نقاشی، تاریخ هنر و حتی فلسفه داشته باشین.

شما از چه موادی برای خلق سوژه های عکاسیتون استفاده میکنین؟!
در اکثر کارهای من نوری که از لامپهای تنگستن تابیده میشه نقش مهمی رو ایفا میکنه. چون ما دائم با نور سروکار داریم و در هر جا تاثیر نور بروی کارها بوضوح دیده میشه. در خیلی از عکسها مجبورم زاویه خیلی خاصی رو انتخاب کنم. چون از خاصیت های نور این هست که شما رو بازی میده و گاهی مجبورین برای رسیدن به زاویه ای خاص که نور در اون زاویه دیده میشه، بارها و بارها مکان دوربین و حتی ترکیب مواد رو هم تغییر بدین.
در اکثر کارها سعی میکنم از موادی استفاده کنم که قابلیت ترکیب باهم رو نداشته باشن. این مواد میتونن شامل روغن، آب، رنگ اکولین و حتی بتادین باشن. گاهی برای رسیدن به سوژه و ترکیبی خاص حتی از ماست و ترکیب اون با غلظت های مختلف رنگی هم استفاده کردم. البته مجبور بودم شاتهای خیلی زیادی رو بگیریم. چون در هر لحظه، مواد در موقعیت لازم قرار نمیگیرن و گاهی تا 99 شات جلو رفتم تا به یک فریم مناسب دست پیدا کنم.
این موضوع جالب رو باید بگم در عکاسی مطمئن باشین که سوژه میفهمه که شما میخواین عکس بگیرین. ارتباط با موضوعی که قراره از اون عکاسی کنین واقعا مهم هست. برای مثال موردی بود که تا نزدیک صبح از اون عکاسی میکردم و به نتیجه نمیرسیدم. کار عکاسی از سوژه رو رها کردم و بعد از چند ساعت استراحت دیدم که رنگ اکولین و روغن که باهم ترکیب کرده بودم خشک شدن و دقیقا همون موضوعی شده بود که من برای عکاسی نیاز داشتم. مثل این بود که رنگها میگفتن صبر کن، خشک بشم بعد عکاسی کن. این سوژه همون عکسی هست که شبیه بافت کره زمین شده و شما متوجه میشین که اعتقاد به یک نیرویی خاص مثل نیروی کائنات در عکاسی واقعا روی نتیجه نهایی شما اثر میگذاره.
این نیرو جدای از عکاسی در کارهای دیگه هم هست. عشق ورزیدن به کار و اعتقاد داشتن به اینکه نیرویی خاص بین تو، سوژه و کاری که انجام میدی هست، همیشه نتایج شگفت انگیزی رو رقم میزنه.
درمورد ایده پردازی و خلق عکسها باید بگم آگاهانه سوژه ای رو خلق نمیکنم. برای مثال در بعضی از عکسها امکان داره شما تصویری از فرد یا موجود خاصی رو ببینین که این موارد اتفاقی در عکسهای من درست میشه. در زمان عکاسی و مسیری که برای تغییر و ترکیب رنگها به دلخواه خودم دارم، شاتهای مختلفی رو میگیرم ولی در نهایت بصورت اتفاقی متوجه موجود یا موضوعی خاص میشم که در عکسها  بوجود اومده.

پان آرت

تجهیزات عکاسی شما برای سبک آبستره چه چیزی هست؟!
خیلی خوب هست که اگر شما لنز ماکرو داشته باشین و به عکاسی از نمای نزدیک در سبک آبستره مشغول بشین. اما این دلیلی بر موفق بودن کار نهایی نیست. من در تمام کارهام از فیلتر کلوزآپ یا ماکرو استفاده میکنم. این فیلتر زاویه دید رو بیشتر و عمق میدان رو کمتر میکنه. فیلتر کلوزآپ، مثل ذره بین هست که زاویه دید عکاس رو بیشتر میکنه و با حداقل قیمت به شما اجازه عکاسی از نمای نزدیک رو میده. این فیلترها ضریب های بزرگنمایی دارین و گاهی مجبور بودم چند فیلتر رو بروی هم قرار بدم تا به نتیجه مورد نظرم برسم.
البته کیفیت لنز ماکرو بخاطر عدسی های مناسبی که در اون هست خیلی بیشتر از یک یا چند فیلتره و مطمئنا در زمان عکاسی اگه یک لنز ماکرو خوب داشته باشین کارهای خاصتری رو هم میتونین ارائه کنین؛ اما من بخاطر اینکه اعتقاد داشتم عکاسی آبستره سادگی خودش رو داره، تصمیم گرفتم امکانات عکاسی رو هم ساده انتخاب کنم و با همون کارم رو به سرانجام برسونم و به خودم قول دادم که اگر این سبک سادگی خودش رو داره، پس من یا  با امکانات ساده عکاسی کارم رو میکنم یا کلا این سبک رو ادامه نمیدم، که خوشبختانه کارها بخوبی پیش رفت.
برای عکاسی در این سبک؛ فیلترهای 2x و 4x رو بروی دوربین 40D Canon سوار میکنم تا بزرگنمایی لازم بدست بیاد. البته در عکاسی با فیلتر مشکل اُفت نور بوجود میاد و چون در حالت Manual بدون فلش عکاسی میکنم، عمق میدان دچار تغییر میشه. از طرفی مجبور میشدم سرعت شاتر رو پایین بیارم تا مشکل کمبود نور جبران بشه و همین مورد باعث میشد تا کوچکترین لرزش دست کار نهایی رو خراب کنه. بهمین دلیل شاتهای زیادی رو میگیرم تا نتیجه کار درست باشه. و صدالبته با گرفتن شاتهای بیشتر عمر دوربین کمتر میشه.
در سبک عکاسی من که با ترکیب مواد و همراهی نور لامپ هست، چون شعاعهای نوری در زاویه ای خاص ظاهر میشه، کمتر میتونم از پایه دوربین استفاده کنم. گاهی پیدا کردن این زاویه بقدری سخت هست که شما مجبورین میلیمتری تغییر محل در دوربین داشته باشین. گاهی گرفتن یک عکس تا چندساعت وقت من رو میگرفت. چون مشکلات اُفت نور، سرعت پایین شاتر، استفاده نکردن از پایه دوربین و همینطور موادی که استفاده میکنم؛ باهم وارد میشن و مجبورین برای رسیدن به اون ایده و ترکیبی که میخواین وقت زیادی بگذارین.

از نرم‌افزار؛ مخصوصا فتوشاپ چقدر استفاده میکنید؟!
فتوشاپ از جمله نرم‌افزارهایی هست که خیلی از دوستان طراح یا عکاس از اون استفاده های مختلفی رو برای ترکیب تصاویر استفاده میکنن. گاهی فیلترهای این برنامه هم برای ایجاد ترکیبی خاص در تصاویر، فوق العاده عمل میکنه. اما جالب اینجاست که من در هیچ کدوم از تصاویر که گرفتم، از حقه های فتوشاپی استفاده نکردم. تمامی تصاویر رو در شاتهای مختلف با تغییر محل دوربین یا ترکیب دوباره مواد، برای رسیدن به نتیجه‌ی مناسب عکاسی کردم و از فتوشاپ تنها برای کراپ کردن تصاویر و تغییر اندازه استفاده میکنم و گاهی هم برای بالاتر بردن کنتراست.

پان آرت

و برنامه های آینده شما…؟!
دو کتاب و یک نمایشگاه رو برای امسال برنامه ریزی کردم. کتاب اول من ترکیبی از داستان و تصاویر هست. داستان کوتاهی در مورد یک خانم که بخاطر مسایلی مثل سنت و مشکلات عکاسی، از ایران میره. این خانم بعد از سفر و تجربه هایی که در مورد عکاسی بدست میاره، مجددا به ایران برمیگرده. این بازگشت تجربه جدید رو برای عکاسی رقم میزنه. شخصیت داستان به چهار محدوده از کشور یعنی شمال، جنوب، شرق و غرب میره.
در هر قسمت از لحاظ تجهیزات عکاسی و یا نوع برخورد با شخصیت مردم اون منطقه دچار مشکلاتی خاص میشه. مثلا زمانیکه به شمال کشور سفر میکنه، رطوبت هوا به دستگاه عکاسی اون صدمه میزنه و برای گرفتن تصویر اونرو دچار مشکل میکنه و زمانی هم که به جنوب سفر میکنه، از لحاظ ارتباط بر قرارکردن با مردم اون ناحیه به مشکلاتی برخورد میکنه.
البته این نکته رو باید بگم که شخصیت سازی این کاراکتر زمانی به ذهنم رسید که با قطار به مناطق مختلف ایران سفر میکردم و در قطار یا نواحی مختلف،‌ عکاسی میکردم. با این اتفاق‌ها بود که به فکر ساخت این کاراکتر و داستانش افتادم. از همه مهمتر بخش پیوستی هست که در انتهای این کتاب قرار دادم و از عکاسانی که میشناختم درخواست کردم تا خاطرات خودشون رو با موضوعیت داستان و همینطور تصاویری که از نقاط مختلف ایران گرفتن برای من ارسال کنن.
کتاب دوم با عنوان نقد در هنرهای تجسمی منتشر میشه. جلد اول این کتاب از گرافیک، ادبیات، عکاسی، نقاشی و حتی خوشنویسی تعاریف و تاریخچه ای رو بیان میکنه.  یعنی ابتدا تاریخچه سنتی هر کدوم از هنرهای بالا رو در کتاب شرح دادم و در قسمت بعدی، اینکه این هنر الان در کجا هست و چه نقدی به اونها میشه گرفت رو شرح دادم. در جلد دوم همین کتاب هم ارتباط حوزه‌های هنری رو باهم دیگه شرح میدم. یعنی ارتباط گرافیک با عکاسی یا ادبیات و سایر هنرها و همینطور ارتباط نقدهایی که به اونها وارد هست.
در آخر، نمایشگاهی رو هم برنامه‌ریزی کردم که امیدوارم برای زمستان امسال آماده بشه. نمایشگاهی که به موضوع زن و جایگاه شخصیتی اون در جامعه میپردازه. در این نمایشگاه هشت یا ده فریم با موضوعاتی مثل سیاست، صنعت، خانواده، حجاب و چند موضوع دیگه انتخاب شده که با توجه به اونها، کاراکتر زن با تغییراتی در رنگ و لباس تعریف میشه. برای مثال وقتی از فرهنگ و سنت تعریف میشه،‌ این تعاریف رو میشه بصورت رنگهای بومی روی لباس و روسری بیان کرد و یا در زمان ارتباط دادن زن با صنعت، از المانهای صنعتی که بروی صورت کاراکتر ایجاد شده، میشه تعاریفی رو ارایه داد.

و کلام آخر…؟!
به دانشجوها و کسانیکه تازه وارد فضای عکاسی شدن پیشنهاد می کنم که علاوه بر عکس دیدن، مطالعه رو فراموش نکنن و همیشه تفاوت نگاه کردن و دیدن رو در ذهنشون به خاطر داشته باشن. و در آخر هم از خانواده ام تشکر می کنم که همیشه و همه جا پشتیبان من بودن.

منتشر شده در نسخه ششم ماهنامه دیجیتال هنرهای تجسمی پآن آرت

ارسال یک پاسخ