پان آرت - نشریه جامعه ی هنری ایرانیان
وب سایت علمی پژوهشی هنر

ضرورت گالری گردی

0 138

گالری گردی و تاثیر آن در فرهنگ جامعه

با آسان شدن خبررسانی و به‌اشتراک‌گذاری رویدادهای هنری در شبکه‌های اجتماعی چون فیس‌بوک، بازدید از نگارخانه‌ها یا اصطلاحا گالری‌گردی، این روزها محبوبیت بیش‌تری پیدا کرده است و بازه‌ی گسترده‌ای از افراد را در خود جای می‌دهد که در نتیجه فرصت بیش‌تری برای دیدن و دیده شدن فراهم می‌آید. گرچه نگرانی از غیرتخصصی شدنِ بازدیدهای هنری یا در اصطلاح مُد شدنِ چنین پدیده‌ای  در کوتاه‌مدت به‌جاست، اما اگر نیمه‌ی پُرِ لیوان را بنگریم، می‌تواند در بلندمدت فرصتی باشد برای شناساندنِ هنر به علاقمندان و اطلاع‌رسانی در مورد دغدغه‌هایی که هنوز به موزه‌ها راه پیدا نکرده‌اند.

در بدترین حالت می‌توان ادعا کرد که صرفِ وجود گالری‌گردی حتی به قیمت یدک کشیدن برچسب مُد، بهتر از نبودِن آن است. چرا که دیدن و دیده شدن، با هنرهای تجسمی گره خورده‌اند؛ دیدن مهم‌ترین ابزار ما برای درکِ پیرامون است و دیده شدن، یکی از مهم‌ترین انگیزه‌های هنرمند برای آفرینشِ آثارش. هم‌چنین نباید فراموش کرد که بازدیدهای هنریِ آخر هفته، گاه از سطح تفریح فراتر رفته و ناخودآگاه دارای بارِ آموزشی برای عموم می‌شوند.

هنگامی که دیدنِ کارهای هنرمندان برای جامعه مهم شود، می‌توان امیدوار بود که از بین جمعیت رو به افزایشِ گالری‌گردها، افراد مستعدی –هر چند در اقلیت- رشد کنند. گرچه آموزشِ هنر به طورِ رسمی در مدارسِ هنری صورت می‌پذیرد، اما نمی‌توان  نقش نگارخانه‌، نمایشگاه‌ها و دید و بازدید‌های هنری را نادیده گرفت. این نوع از آموزشِ بدین جهت مهم به شمار می‌رود که بنا به نظر روان‌شناسان، با میزانِ یادگیری بالایی همراه است(1). چنین وضعیتی مسئولیت متولیان هنر را حساس‌تر و دوچندان می‌کند. چرا که هرگونه کم‌توجهی در وادی آفرینشِ هنر، بازتاب و تاثیری ژرف بر افرادِ زیادی داشته و در عینِ حال اِعمال هرگونه کنترل و نظارت بر فرآیند آفرینش تا نمایش یک اثر یا مجموعه‌ی هنری، غیرممکن بوده و خطر سانسور را به همراه دارد. در چنین مرحله‌ای ارتباط سالم میان کلیه‌ی اجزای جامعه‌ی هنری، ضرورتی حیاتی دارد.

ضرورت گالری گردی

تاثیری که یک مجموعه‌ی هنری در بازدیدکنندگان باقی می‌گذارد بسیار حائز اهمیت است. این تاثیر زمانی به درستی حاصل می‌شود که مخاطب بتواند با مجموعه‌ی هنری ارتباط برقرار سازد. هر اندازه هم که این ارتباط سخت برقرار شود، باز تجربه‌ای برای وی به همراه دارد. البته این امر نباید به خوش‌بینی افراطی منجر شود زیرا نمایش آثار هنرمندی حرفه‌ای و تازه‌کار ممکن است به یک میزان دچار سختی ارتباط با مخاطب شوند. اگرچه، بازشناختنِ هنرِ فاخر از مبتذل و قضاوت در مورد آن کارِی پیچیده و گاه بی‌نتیجه است. زیرا عموما قضاوت در این باب، با برچسب‌زنی و ارزش‌گذاری همراه بوده، که این خود با روح هنرِ امروز مغایرت دارد.

گواه این امر را در مروری بر اندیشه‌ی فیلسوف فقید فرانسوی، ژیل دلوز(2) در بحث فولدینگ، (3) می‌توان مشاهده کرد. در این دیدگاه، برتریِ متغیرها معیار نبوده و به جای قضاوتی مطلق، سعی بر پذیریش موجودیتِ عناصر و ادراک آن‌هاست به گونه‌ای که هم این باشد و هم آن؛ در این اندیشه با جهان‌هایی موازی، یگانه و هم‌ارزش سر و کار داریم (4). جهانِ فولدینگ از منطق مطلق و دو-ارزشی (مثلا هنر فاخر یا مبتذل به طورِ کلاسیک) پیروی نمی‌کند (5). برای نمونه، هنگامی که افراد در یک افتتاحیه‌ی هنری با محیط و آثاری بدیع و عجیب رو‌به‌رو می‌شوند، به تعداد افراد بازدیدکننده، دیدگاه در مورد آثار به وجود می‌آید که الزاما هم‌راستا با هدف هنرمند نیستند، اما نکته‌ی مهم؛ جلوگیری از پرچسب‌زنی، ارزش‌گذاری و قضاوت شتاب‌زده در مورد آثار و دیدگاه مخاطبان است؛ در چنین زمانی تنها مرزهای نادیدنیِ آموخته‌ها و تجارب ما را راهنمایی می‌کنند و این‌جاست که جایگاهِ هنرمندِ خوش‌ذوق و مخاطبِ هوشمند برجسته می‌شود.

نویسنده: خشایار(کسرا) م.علیها
مهندس معمار و دانشجوی روان‌شناسی عمومی


1-  آلبرت بندورا (1925) -روان شناس کانادایی-آمریکایی که نظریه یادگیری مشاهده‌ای یا مدلینگ را مطرح کرده‌ است- مهم‌ترین نوعِ یادگیری را یادگیریِ دیداری دانسته است. البته در یک نمایشگاه پربار، امکان دارد از انواع  روش‌ها و ابزارهای آموزشی -به طور ناخودآگاه- استفاده شود.
2- وی هم‌چون ژاک دریدا از جمله فلاسفه‌ی مکتب پساساختارگرایایی به شمار می آید که پایه‌ی اندیشه‌ی خود را بر زیر پرسش بردن بینش مدرن و مکتب ساختارگرایی قرار دادند.
3- Folding
4- فلسفه‌ی دلوز، یک فلسفه‌ی افلاطون ستیز و دکارت ستیز است. به سخن دیگر، فولدینگ یک طرح پاد دکارتی است. از دیدگاه دلوز، هستی از زیربنای عقل ریاضی استخراج نشده است. وی در کتاب معروف خود،  ضد ادیپ سرمایه داری و اسکیزوفرنی (1972) خرد مدرن را به انتقاد گرفت.
5- جهان فولدینگ جهانی است نسبی و در عینِ حال بدون تبعیض؛ از دیدِ این فلسفه، هیچ برتری در جهان وجود ندارد. فولدینگ به دنبال تعدد است و می خواهد سلسله مراتب و دوگانگی‌ها را از بین بردارد.

ارسال یک پاسخ