پان آرت - نشریه جامعه ی هنری ایرانیان
وب سایت علمی پژوهشی هنر

نقد هنر: قسمت پنجم

0 158

آی تای شکیبافر

در چهار شماره اخیر نگاهی کلی به نقد هنر داشتیم، طبیعی هست که چنین مبحث بسیار مهمی نمی‌تونه در پنج شماره قرار بگیره و گنجایش اون بیش از این‌هاست، اما سعی به این بود که بر کلیت این مسئله نگاهی بندازیم تا تلنگری باشه به اهمیت این موضوع که چه بسا به دست فراموشی سپرده شده! در این شماره که قسمت آخر مقالات هست، نگاهی به تمامی شماره ها داریم و علاوه بر این به ارتباط نقد با هنرهای دیگه می پردازیم.
در دنیای هنر تنها چیزی که سبب ایجاد خلاقیت و ایجاد آثار بعدی می شه ارتباطی هست که خودآگاه  یا ناخودآگاه از طریق نگریستن بوجود میاد. مهم نیست که به چه سبک و سیاقی نگاه میکنید یا در چه حوزه ای توجه خودتون رو جلب کردید، مهم اینه که بتونید راه های ایجاد تمرکز و تفکر را پیدا کنید. این تنها از طریق دیدن و نگاه کردن میسر هست که سرمایه ای بی کرانه که همه ی ما از اون بهره بردیم؛ گاهی کسی در جهت مثبت استفاده میکنه و یا شخص دیگه‌ای اصلاً از وجود اون آگاه نیست!

پان آرت

در هر حال باید بدونیم که نعمت دیدن فقط به دلیل وجود چشم هایمان نیست، بلکه نگریستن تا زمانیکه درک نشه فقط یک عمل غریظی به‌حساب میآد. اینجاست که تفاوت هنرمند و مردم عام معلوم می‌شه. عکاس، نقاش یا هر هنرمند دیگه، چیزهایی رو در جهان هستی می یابه که وجود دارن؛ اما مردم از دیدن اونها عاجزند. پس به جرات میشه گفت که هنرمند چشم مردم هست.
از دیرباز تا امروز عکاسان در تمامی جهان با عکسهاشون، مکان‌ها و موقعیت‌هایی رو در معرض دید عموم قرار دادن که سبب ایجاد تغییرات بسیار بزرگی شده، مثل عکاسان F.S.A  که از کشاورزان و زندگی طاقت فرسای اونها عکاسی کردن و باعث دیده شدن اونها در مقابل دولت مردان شد، یا لوییس هاین که با عکس هاش از کودکان در حال کار، باعث به وجود آمدن قانون کار برای اونها شد، کودکانی که شاید اگر عکس های این هنرمند نبود هیچ گاه مورد توجه مردان بزرگ جامعه قرار نمیگرفتن.
با این تفاسیر میشه این مسئله رو تحلیل کردن که یک هنرمند نه تنها در جامعه خودش، بلکه در جهان هستی  بسیار میتونه تاثیر گذار باش. در همین مورد میشه به منتقد هم فکر کنیم. منتقد هم میتونه تاثیر گذاری بسیاری داشته باشه، حتی بیشتر از یک خالق اثر. اون با نظر علمی، آگاهانه و دقیق خودش به دور از احساسات شخصی آثار رو قوت می بخشه و خیلی دیده شده که تونسته باعث پذیرش یک اثر از جانب جامعه باشه.
با مطرح کردن مطالب بالا به این میرسیم که هر کسی میتونه در زمینه‌ی کاری خودش موفق و تاثیر گذار باشه، اگه قراه عکاس باشیم فقط انگشت اشاره‌ی خودمون رو بروی دکمه شاتر نفشاریم، فقط صدای چیلیک های دوربین رو به صدا در نیاریم، فقط زیبایی اثر برامون مهم نباشه. محتوا در آثار هنری عنصری هست که میتونه زمین رو به صدا در بیاره. اگر قراره منتقد باشیم و بنویسیم، پس دور دست های مسیر خودمون رو با چراغ هایی که گذشتگان برامون به جا گذاشتن، ببینیم و در کنار تمامی این مسائل باید این نکته مهم رو ذکر کنم که هنرمند حتی اگر قراره تنها به تولید آثار دست بزنه و تاریخ هنر رو به دست فراموشی بسپاره، باید بدونه که آثارش هیچوقت در تاریخ موندگار نمیشه. این مسئله در دنیای امروز کاملاً صدق می کنه. هنرمند با مطالعه فعالیت هنرمندان گذشته در سبک خودش می تونه نه تنها از تجربیات اونها استفاده کنه، حتی می تونه ریشه‌ی خلاقیت رو در ذهن خودش هم پرورش بده!
این مطالعه قرار نیست حتماً به معنای خوندن مطلبی باشه، اونقدر که دیدن عکس برای یک عکاس و دیدن نقاشی‌های تاریخ هنر برای یک نقاش و… مهم هست، به ثبت رسوندن یک اثر مهم نیست.یک آشپز ماهر در کنار تولید انواع غذا، مطالعات خودش رو در این زمینه بالا میبره و با نگاه کردن عکس‌های غذاها حتی از کشورهای مختلف، میتونه تزئینات اون رو هم با خلاقیت بیشتر و ماهرانه تری به کار ببره.

در پایان جمله ای بسیار هوشمندانه و قابل تامل رو از عکاس بزرگ انسل آدامز درج میکنم که:
عکاسی یک مرحله از امکانات بیانی انسان است، تمامی هنر بیان چـیز واحدی است، رابطه‌ی انسان بـا روح انـسان های دیـگر و  بــا دنــیــا
!

[do action=”test” pagenum=”755″ title=”نسخه دهم”/]

ارسال یک پاسخ