پان آرت - نشریه جامعه ی هنری ایرانیان
وب سایت علمی پژوهشی هنر

جودی شیکاگو و نقدی بر آموزش هنرهای کارگاهی

615

جودی شیکاگو و نقدی بر آموزش هنرهای کارگاهی

این روزها خوندن کتاب جودی شیکاگو بنام ” زمان بنیادی : نقدی بر آموزش هنرهای کارگاهی ” باعث شد مطالبم رو در حوزه فمینیسم یکجا جمع کنم و نقد و بررسی یی داشته باشم درباره حرف هایی که در کتابش به اونها اشاره میکنه. جودی شیکاگو یکی از معروفترین هنرمندان زن فمینیسته که کار معروفش ” مهمانی شام ” نامیده میشه. در کتابش ، شیکاگو از تجریبات خودش به عنوان یک زن هنرمند و همینطور کسی که سعی در ترویج فمینیسم و آموزش اون در دانشگاه ها داره صحبت کرده.

جودی شیکاگو و نقدی بر آموزش هنرهای کارگاهی

 Institutional Time: A Critique of Studio Art Education by Judy Chicago

اول میخوام مقداری راجع به هنر زنان و فمینیست ها و نقش هنرمندان زن بنویسم. اینکه زنها از دوران قدیم در فرانسه و ایتالیا دسترسی به آموزش هنر نداشتن و حتی اجازه نداشتن از روی مدل زنده طراحی کنن. حتی مدل در حالت برهنه هم برای مردها بود و زن ها از کشیدن اون منع میشدن. بنابراین بیشتر کارهای دستی مثل خیاطی ، بافتنی و …انجام میدادن تا هنرهای زیبا . همون زمان که رافائل و میکل آنجلو میدرخشیدن ، خیلی از نقاشی های خوب و قابل برابری با اونها رو ، زنان کشیده بودن. اما کمتر در تاریخ هنر از اونها اسمی آورده میشه و به همین دلیل هم هست که شیکاگو در کتابش مدام یادآور میشه که چرا در تاریخ هنر اسم هیچ زنی دیده نمیشه . اون عقیده داره که خیلی از زنهای هنرمند بدلیل ازدواج و بچه دارشدن و کارهای خانه ، سعی کردن یکی رو فدای دیگری بکنند و یا در نهایت هنر رو برای همیشه کنار بگزارن . شیکاگو برای همین همیشه تلاش میکنه که این مرزها رو برای مخاطب مشخص و این رو به دانشجوهاش هم منتقل کنه. یعنی یکجور هشدار برای زن ها و دختران جوانی که قراره بزودی وارد این عرصه بشن . به نظر جودی شیکاگو ، هنرمند برای موفق شدن نیاز به تمرکز و توجه مداوم داره و این ، با زندگی معمولی به عنوان زن خانه دار در تضاد هست . بهرحال به مرور زمان زنها دیده میشن و مورد توجه قرار میگیرن ، اما همچنان در هر رقابتی جنسیت اونها به چشم میاد و پا به پای اثر هنری قضاوت میشن . یعنی کم بوده مواردی که از یک هنرمند زن اسم برده شه بدون اینکه تاکیدی بر روی زن بودن او انجام نشده باشه.

جودی شیکاگو و نقدی بر آموزش هنرهای کارگاهی

مهمانی شام یا The Dinner Party – از معروفترین آثار جودی شیکاگو

 در قرون وسطی، بدلیل تفکر سرکوبگر مسیحیت در مورد جنسیت ، وجود انسان بصورت برهنه کم کم ناپدید شد و زمانی که دوباره در دوره رنسانس علاقه به فیگور انسان ایجاد شد ، بیشتر اندام مرد بود که مورد توجه قرار میگرفت . این قضیه تا قرن ۱۹ ادامه داشت تا زنان هم تونستن در کلاسهای طراحی مدل آناتومی ثبت نام کنن. زنان همچنان مدل برای مردان نقاش بودن بدون اینکه خودشون بتونن از مدل بصورت برهنه طراحی کنن . تا دهه ۷۰ که جنبش فمینیسم اومد و مفهوم نگاه مردانه رو معرفی کرد. نگاه مردانه به معنی عدم توازن قدرته و اینکه همیشه زنها و بدن اونها توسط مردها به تصویر کشیده شده . فمینیست ها میخواستن که خودشون صاحب این اختیار باشن و اینکه چگونه و توسط چه کسی نگریسته میشن . این باعث شد که خیلی از هنرمندان فمینیست از بدن زن در کارها و بخصوص پرفرمنس هاشون استفاده کنن بدون اینکه این بار ، این موضوع اونها رو آزار بده.

با این حال فمینیست ها بطور تاریخی نتونستن خیلی موفق عمل کنن . درسته که فمینیسم باعث شد که نویسنده ها و محققین زن جرات نوشتن و نظریه پردازی داشته باشن ، اما به مرور نتونستن فضایی دوستانه و در عین حال زنانه رو حفظ کنن. حتی همین حالا این بحث هست که چرا خیلی از زن ها و دخترهای جوان امروز از اینکه برچسب فمینیست داشته باشن فراری هستن . یکی از دلایلش هم اینه که فمینیسم ، اول با هدف اینکه جنبشی برای زنان باشه شروع شد اما به تدریج خود زنها ، زنان دیگه از نژاد های مختلفی مثل سیاه پوست و یا از طبقه متوسط رو تحویل نگرفتن و و از دور خارج کردن. به همین دلیل خیلی ها جنبش فمینیسم رو متعلق به زنان مرفه سفیدپوست و در خدمت اونها میدونن و بالطبع دوست ندارن عضوی از اون به حساب بیان .

 نکته دیگه اینکه زنان با برگزاری مناسبت ها و نمایشگاه هایی فقط با حضور زنان و برای زنان ، به نوعی برای خودشون دشمن تراشی کردن که بعضن صفت فمینیست های عصبانی و مرد گریز رو به اونها دادن. من برای کنجکاوی به یکی از جلسات زنان هنرمند شهرمان رفتم که در یکی از همین جلسه ها ، خانمی گفت که من اگر مردها مدام فقط برای مردها نمایشگاه بگزارن ناراحت میشم. حرف کاملن درستی هم میزد. مردها سالهاست که همین رویه رو در پیش گرفتن با این تفاوت که در نام گزاری اون هوشمندانه عمل کردن. یعنی بطور نا محسوس ( یا شاید هم خیلی محسوس ) این فیلترینگ رو انجام میدن و همین لیبل نگذاشتن اون باعث شده همه چیز خیلی طبیعی و عادی جلوه کنه.

جودی شیکاگو و نقدی بر آموزش هنرهای کارگاهی

الیزابت لوییز ویژه-لو برن، ماری آنتوانت و فرزندانش، ۱۷۸۷ میلادی

در کتاب جودی شیکاگو ، نکته ای که به نظرم جالب اومد اینه که شیکاگو شاگردهاش رو که همه زن هستن ، وادار میکنه کتاب هایی رو بخونن که نویسنده های اونها زن هستن . البته بعدها خودش اعتراف میکنه که این کار ، دسترسی اونها به دنیای بازتر رو محدود میکنه و به اونها امکان مقایسه و تطبیق نمیده. وقتی مقایسه ای در کار نباشه ، تعیین صحت و درستی محتوا سخت میشه .

 در جای دیگه ای از کتاب ، جودی شیکاگو به شاگردانش طریقه کارکردن با دریل و اره رو برای راه اندازی استودیوی جدید یاد میده و چقدر از اینکه اونها این مهارت ها رو ندارن تعجب میکنه. حتی از اونها میخواد که مثل مردها کفش ایمنی و لباس کار بپوشن و چطور بعضی از اونها دیگه حاضر به تن کردن لباس زنانه نیستن . سوال من اینه که آیا داشتن این مهارتها و اینطور لباس پوشیدن ( تقلیدی از رفتار مردانه) هست که به زنها اعتماد به نفس و قدرت میده ؟ بخاطر این که زنانگی خودشون رو کنار گذاشته و شبیه مردها شدن ؟ آیا این در کلاسی که تمام سعیش بازگرداندن زنها به صحنه های هنری و حتی جامعه بوده ، یک نقطه قوت بشمار میاد ؟

جودی شیکاگو و نقدی بر آموزش هنرهای کارگاهی

جودی شیکاگو با دانشجویانش، ۱۹۷۰-۷۱ میلادی

جالب تر از همه این است که جودی شیکاگو مرتب به بچگی خودش برمیگرده و همواره از پدرش به عنوان فردی که میان مرد و زن فرق نمیگذاشت و همه اعضای خانواده رو وادار به شرکت در بحث های سیاسی میکرد ، یاد میکنه و خیلی وقتها از وجود پدرش در رسیدن به آدمی که هم اکنون شده ، تشکر میکنه. با این حال شیکاگو سعی میکنه برای شاگردانش فضایی کاملن زنانه درست کنه و به نوعی این زن ها رو از محیط اطرافشون جدا کنه. حتی برای اونها استودیویی جداگانه میسازه که امکانات آشپزی و همه چیز رو داره که حتی برای خرید غذا مجبور به مواجه با جامعه مردسالار نباشن . شیکاگو به اونها بالهایی میده که در دنیای واقعی چیده خواهند شد . معمولن ایجاد چنین فضاهایی حبابی ایجاد میکنه که به زنها آزادی تام و ارزش و اعتباری می بخشه که با آنچه در دنیای بیرون میگذره در تناقض هست . چونکه بعد از اتمام این دوره ، زنها برای کار و خلق هنر دوباره به آغوش همان جامعه مرد سالاری برمیگردن که برای رویاروی با اون تربیت نشدن .

شاید بهتر باشه بجای تک جنسیتی کردن جامعه ، بیشتر به اموزش مهارت های ارتباطی برای رویارویی با این موارد پرداخته بشه. نکته دیگه اینکه لزومن جامعه تک جنسیتی جامعه آرمانی نیست. همونطور که دیده ایم ، چطور جایی صد در صد زنانه ، میتونه تبدیل به محیطی خشن ، فاسد و پر هرج و مرج بشه . جایی که به همان اندازه ، جامعه مرد سالار مشکل زاست و همونطور زنان رو دسته بندی و یا خیلی از اونها رو طرد میکنه. بطور کلی ، فمینیسم بدلیل ضعف هایی که داره و راه حل هایی که نتونست برای دراز مدت ارایه بده ، منتقدان زیادی پیدا کرد. حتی باعث شد مردها نسبت به این برچسب حساس تر شده و حلقه انحصار برای زنها رو تنگتر هم بکنن.

[divider_adv topwidth=”1″ bottomwidth=”1″ linecolor=”#d9d9d9″ ]

پریسا قادری
درباره نویسنده: پریسا قادری ؛ کارشناسی ارشد گرافیک و هنرهای زیبا

[divider_adv topwidth=”1″ bottomwidth=”1″ linecolor=”#d9d9d9″ ]

 

نظرات بسته شده است، اما بازتاب و پینگ باز است.