پان آرت - نشریه جامعه ی هنری ایرانیان
وب سایت علمی پژوهشی هنر

من یک برده نیستم

0 137

گاهی به حال خودم و بقیه دوستانی که همکار من هستن افسوس میخورم. این افسوس نه بخاطر حرفه‌ای که داریم، بخاطر اتفاقات خاصی هست که در دنیای طراحی میفته. طراح گرافیک بودن گاهی سخت‌تر از بقیه شغلهای دنیا میشه. ساعتها با مداد و کاغذ برای ارائه اتود اولیه کلنجار رفتن، عکاسی کردن،‌ تدوین شعار تبلیغاتی، اصلاح متن و در نهایت لی‌اوت و ارسال سند برای چاپ. تازه اگه برنامه نظارت بر چاپ و خرید کاغذ هم پیش نیاد که شانس آوردیم.

تمام این مراحل مثالی بود برای خلق یک بروشور تبلیغاتی، تازه اگه نخوای کپی کنی. این اول راه هست و لذت طراحی و خروجی نهایی، این همه زحمت رو برای شما به شکلات تبدیل میکنه. افسوس خوردن من برای این اتفاقات نیست و موضوع اصلی در چیز دیگه ای هست. اینکه گروهی از انسانهای این کره خاکی که احتمالا از سیاره ای به اسم مشتری! اومدن، فکر میکن طراح گرافیک موجودی هست مثل یک ماشین، شاید هم یک برده. یک نرم افزار میگذاره جلوش و شروع میکنه به حرکت دادن ماوس و یک خروجی میده بیرون. این ماشین یعنی طراح گرافیک، وقتش رو از سر راه یا تو کوچه پیدا کرده و مهم نیست که اونرو چطور مصرف کنه.
گاهی مشتری براحتی سفارش کار میده، حاضر نیست پیش پرداخت بده و از همه مهمتر انتظار یک ایده به اصطلاح یونیک و اوریجینال هم داره. کار هم که تموم شد، هزینه لازم برای طراحی رو با یک چک یک ماهه – اگه شانس بیارین – پرداخت میکنه. جالب این هست که در هم ی مراحل طراحی باید نقطه نظرات خاص ایشون رو هم تحمل کنی، در ضمن اظهار نظر طراح هیچ سودی نداره چونکه مشتری از شما بیشتر در رنگ شناسی، ایده پردازی، خروجی و چاپ مهارت داره.
جالبه که حتی گاهی این مسافر فضایی از کره مشتری! اتود اولیه رو هم خودش بهت میده. یعنی راحت رو کاغذ چند تا خط خطی میکشه و میگه: “حاجی ببین ما این رو میخوایم، تو این حال و هوا برو چندتا! اتود بزن.” برخی از این مشتری ها هم فکر میکنن طراح دستش رو زده زیر چونه و منتظره تا یک کار بیاد و اون انجام بده. کلی هم منت به طراح بیچاره میگذارن. ذکر این نکته در اینجا واقعا لازمه که طراح هم هزینه های زندگی خودش رو داره و شغلش مثل افراد دیگه؛ زمان، انرژی و منابع مصرف میکنه.
در خطاب به این افراد باید گفت: “مشتری فضایی! ما وقتمون رو از هوا نیاوردیم که هر وقت خواستی بیای، سفارش بدی، ایده اش رو هم خودت بدی و از ما مثل یک ماشین استفاده کنی. اگر به یک طراح گرافیک مراجعه میکنی، اکثر کارهای مهم مثل ایده پردازی، فلسفه رنگ شناسی، مهارت در تهیه قالب و شناخت دستگاه چاپ و مدیای نهایی، با خود طراح هست. اگر موضوع نیاز به یک اجراکار یا اپراتور هست، پس چرا به من مراجعه کردی؟!
یک مثال که به همه دوستان فضایی مشتری خودم میزنم این هست: وقتی وارد یک بنگاه یا فروشگاه میشین و برای خرید محصولی اقدام میکنین، ابتدا پول میدین و بعد محصول رو خریداری میکنین. به این میگن یک معامله؛ پرداخت پول در ارائه انجام خدمات. واقعا از این مثال ساده تر در دنیا نیست که به بعضی از مشتری ها بشه توضیح داد. طراح گرافیک هم خدمات ارایه میده. و در مقابل کار خودش، مبلغی رو از شما طلب میکنه. اما نمیدونم چرا بعضی ها فکر میکنن طراح باید کار رو انجام بده، خروجی چاپ و فایل نهایی رو هم تحویل بده، بعد کلی صبر کنه تا چک کار انجام شده نقد بشه!!! مسوولیت طراح گرافیک فقط به یک معامله گر ساده ختم نمیشه، اون وظیفه فرهنگ سازی، ارایه ایده مناسب و در نتیجه برندکردن محصول شما رو هم داره انجام میده. کار این فرد گاهی از یک بازرگان حرفه ای هم ارزشمندتره.
ما طراحان گرافیک محصول بسیار مهمی رو ارایه میکنیم به اسم ایده. این ایده پردازی، زمانی رو از ما میگیره که بهیچوجه قابل بازگشت نیست. یک طراح در قبال ایده‌ای که در زمان پنج دقیقه میده، پنج سال وقت صرف کرده تا به این مهارت رسیده که بتونه در زمانی کم ایده‌ یا اجرایی مناسب رو ارائه کنه. پس؛ ارزش وقت ما رو بدونین.  امیدوارم مشتری این مطلب رو متوجه بشه و در سیاره خودش به بقیه مشتری ها، این مطلب رو با زبان خودش بفهمونه. در نهایت به همون جمله معروف با کمی اصلاح از خودم، که در اکثر سایتها و شبکه های اجتماعی بارها و بارها دیده شده اشاره میکنم که:
من یک طراح گرافیک هستم و مثل شما هزینه هایی برای زندگی دارم. لطفا من رو با یک برده یا ماشین، اشتباه نگیرید.

ارسال یک پاسخ